از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ایران‌زمین به مرحله‌یی تعیین‌کننده برای رقم زدن سرنوشت نوین خود پای نهاده است. در این ۲۲ روز به بسیاری پرسش‌های انباشته شده در این چهار دهه پاسخ داده شده است. 
جوهر همة پرسش‌ها این بود که با دو ویژگیِ خاص نظام ولایت فقیه یعنی سرکوب‌گری هم‌جانبة مذهبی ــ سیاسیِ داخلی و صدور ارتجاع و تروریسم خارجی چه باید کرد؟ پیوست متصل به این دو ویژگی، خصلت ضدبشریِ زن‌ستیزی است.
 
مبارزه با حاکمیتی با تکیه بر این سه عنصر حافظ نظام، هیچ الگو و راه حل کلاسیک را که در قرن گذشته و تاریخ معاصر ایران و جهان در مبارزه با دیکتاتوری‌ها و امپراطوری‌ها تجربه شده است، پیش پای پیشگامان و پیشتازان آزادی‌خواه و ضد ارتجاع آخوندی نمی‌گذاشت. فی‌المثل تجارب و راه‌کارهای انقلاب‌هایی هم‌چون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب بزرگ روسیه در پایان جنگ اول جهانی، انقلاب چین و انقلاب الجزایر نمی‌توانستند الگوی مبارزه با دیکتاتوری فقاهتی و راه کار سرنگونی آن باشند. بنابراین باید قانون‌مندی خاص این مسیر و راه کار تضمین موفقیت آن کشف می‌شد. 
 
رژیمی که حتی برای غارت نان و آب از سفرة مردم و برای خراب کردن خانه‌ها بر سر بی‌پناهان، برنامه و سازماندهی و دستور دارد، مبارزة با آن و به‌طور خاص خیزش و قیام سراسری برای نفی حاکمیت‌اش برنامه، سازماندهی، نظم، هماهنگی و اتحاد می‌طلبد. مجموع این عناصر و عوامل و جاری شدن و عینیت یافتن‌شان در خیزش‌ها و قیام‌ها، کابوس وحشت تمامیت نظام ولایت فقیه هستند. همین روزها هم شاهدیم که دستگاه تبلیغاتی رژیم ملایان، مملو از هراس و اضطراب در مورد وجود نظم و سازماندهی در برخی از اعتراضات در کف خیابان‌ها شده است. 
 
قیام مهر۱۴۰۱؛ جمع‌بندی قیام‌ها، پاسخ به پرسش‌ها، راهنمای رسیدن به هدف  
سازماندهی و نظم، آن پتانسیل قدرت‌مندی است که اگر در مناسبات و روابط جوانان و شورش‌گران آزادی‌خواه و سرنگونی‌طلب به‌جریان بیفتد و عینیت بیابد، کیفیتی را در ارتقا و گسترش قیام رقم خواهد زد که از یک‌طرف میزان آسیب‌پذیری در جبهة مردم را به حداقل می‌رساند و از طرفی میزان ضربه به دشمن ضدبشری آخوندی را چندبرابر خواهد نمود. 
 
تحولات بیش از یک دهة اخیر که بین جامعة ایران و حاکمیت ملایان رقم خورده، با شاخص‌های سرفصلی‌شان مثل قیام‌های ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۰ گواهی می‌دهند که قیام شهریور و مهر ۱۴۰۱، جمع‌بندیِ پراتیک و عینی و تجربی از مسیر طی شده با این قیام‌ها است. 
نخستین محور این جمع‌بندی این است که در ایران کنونی، فقط و فقط دو جبهة آزادی و ضدآزادی در مقابل هم صف کشیده‌اند. تمامیِ یأجوج  ومأجوج‌های داخلی و خارجی که تلاش می‌کردند با هر تاکتیکی، ماله‌کشان تداوم‌بخش سیطره و سلطة این نظام ضدبشری و نیز شیطان‌سازان پیرامون راه حل یک‌سویة سرنگونیِ این رژیم باشند، برگ‌های سوخته و مطرودشدة نسل شورش و قیام در کف خیابان هستند.
 
دومین محور تأکید می‌کند که اکنون عامل تعیین‌کنندة رقم خوردن کیفیت سرنوشت‌ساز به‌جانب اخراج اشغالگران ولایی از ایران‌زمین، سازماندهی و اتحاد در میان نیروهای کف خیابان است. این سازماندهی و اتحاد، یک ضرورت ملی و میهنی و تضمین تحقق آرزوهای همایون و مبارک مردم ایران برای رسیدن به آزادی و دمکراسی و برابری است.
پاسخ به این پرسش که با قیام شهریور و مهر ۱۴۰۱ از کجا تا به کجا آمده‌ایم، این است که از انفجار بمب‌های زیر پوست شهرهای ایران‌زمین و سنگرهای کف خیابان‌ها، به بلوغ سازماندهی، نظم، هماهنگی و اتحاد برای تضمین نفی تمامیت نظام ولایت فقیه رسیده و آمده‌ایم.

۱۵ مهر ۱۴۰۱