جشن بزرگ ۹ آذر پس از نتیجه‌ی مسابقه‌ی فوتبال بین تیم‌ آمریکا و تیم رژیم ملایان، بسیار تأمل‌برانگیز و درس‌آموز است.  
 انفجاری رخ داد که از اعماق ۴۳ سال خشم برآمد و در گستره‌ی ۴۳ سال نفرت، انتشار یافت. 
ناگهان رفراندومی برگزار شد که ناظران آن، هم در سطح جهانی، هم در وسعت ایران و نیز در شبکه‌های اجتماعی رأی دادند که: «در تاریخ جهان و در تاریخ ایران، چنین رخدادی بی‌نظیر است». 
رژه‌یی از صدها فیلم به‌راه افتاد که رنگین‌کمانی از شادمانی و فریاد ایرانیان را در یک خبر انتشار دادند: « خامنه‌ای باخت. مردم ایران جشن می‌گیرند».
تعادل اجتماعیِ این انفجار شادی در بیش از ۱۰۰ شهر ایران یک‌طرف، ۷۵ روز قیام سراسری که نظام آخوندی را به ورطه‌ی بود و نبود کشانده است، یک‌طرف. 
چند دقیقه پس از نتیجه‌ی پایانیِ مسابقه، گویی ایران تبدیل به دهانه‌ی آتشفشانی شد و شعله‌های قیام با شعار «مرگ بر دیکتاتور» در هر کوی و محله و شهری بالا گرفت و در چشم‌به‌هم‌زدنی، طنین سرور و همبستگی مفرح مردم، آسمان ایران را پر کرد.  
این است هوشیاری مردم در تشخیص هویت ملی در مقابل حاکمیت ولایت فقیه و هر آن‌که تحت هر عنوانی همراه، هم‌سو،  لابی و خدمتگزار این رژیم می‌شود!
 
 چرا چنین شد؟ چرا در تاریخ جهان، در تاریخ سیاسی ایران و در تاریخ ورزش ایران، چنین رخدادی بی‌نظیر است؟
مجموع انفجار شادی مردم ایران و رفراندومی ناگهانی که صورت گرفت، رژه‌یی قدرت‌مند از قیام جاری و کاکل استمرار آن پس از ۷۵ روز شد. 
این رژه، اعلام داخلی و بین‌المللیِ تنفر عظیم ملی از جمهوری اسلامی‌مالی[رژیم‌مالی] کردن سیاست، ورزش، فرهنگ، هنر، موسیقی، ادبیات، سینما، آموزش، تاریخ، دین، اعتقاد، پوشش و همه‌چیز و همه‌چیز را رژیم‌مالی کردن است.
این جشن ملی اعلام عمیق‌ترین و گسترده‌ترین تنفر اجتماعی از عمری سیاست تبلیغاتی با دجالیت مذهبی، شیطان‌سازی با کشتن اخلاق، تروریسم دولتی با کلاهک صدور دین و ارتجاع تحت عنوان انقلاب است. 
 
اگر نظام آخوندی در قیام سراسریِ جاری، با مجازات اتودینامیک یک عمر دروغ، عوام‌فریبیِ دینیِ یک ساختار و شاکله‌ی سراسر تجاوز و جنایت روبه‌رو شد، در شب ۸  آذر و نیمه‌شب ۹ آذر ۱۴۰۱، آوار و بهمن یک‌جا برآمده از ۴۳ سال مجازات و مکافات را بر سر تمامیت حاکمیت ولایت فقیه دید. در یک شب دید که ۴۳ سال پروپاگاندای عوام‌فریبی دینی و هوچیگری سیاسی و عربده‌کشیِ منطقه‌یی، حتی یک سانت هم در جامعه‌ی ایران عمق نداشته و ندارد. 
 
در یک شب دید که باوجود حیرت‌انگیزترین شیطان‌سازی‌ها علیه اصیل‌ترین مخالفان و مبارزان پایدار در این سالیان، آن که از منظر اکثریت قاطع مردم ایران، شیطان مجسم و پلیدترین دشمن ایران و آزادی و استقلال ایران است، فقط و فقط نظام ولایت فقیه با تمامیت باندها و دسته‌جاتش است. 
 
در یک شب، آشکار شد که زنگ بیداری مردمان، مدام در نواختن است که تمامیت‌خواهان و انحصارطلبان، ذره‌یی شعور انسان‌شناسی نداشته و ندارند که هر پدیده‌‌ی انسانی و اجتماعی را منتسب به خود و باور و اعتقاد خود کردن، چه مکافات سنگینی با نمودهای تنفرانگیز ملی به‌بار می‌آورد. 
در یک شب آشکار شد که مردم ایران چقدر هوشیارانه هویت ملی را از رژیم آخوندی جدا می‌کنند، قدردانش هستند و نمی‌گذارند خامنه‌ای و گماشتگان دولتی‌اش تحت عنوان مسابقه‌ی تیم خودشان با کشوری دیگر،‌ نام ایران را یدک بکشند و هویت ملی و تاریخیِ آن را به پلیدیِ افکار و سیاست‌شان و دنائت نظام‌شان بیالایند.  
 در یک شب مرزبندی قاطع ورزشکاران میهن‌پرست و ملی با هر گونه همراهی با اشغال‌گران ایران و بیزاری از آن‌ها آشکار شد.
 
در متن و بطن استمرار قیام در ایران، یکی از درس‌های بزرگ انسانی و تاریخی در ۸ و ۹ آذر ۱۴۰۱ رقم خود و تثبیت شد: چنین است هوشیاری مردم در تشخیص هویت ملی در مقابل حاکمیت ولایت فقیه و هر آن‌که خدمتکار این رژیم می‌شود!
 
۱۰ آذر ۱۴۰۱