«کسی می‌آید
کسی دیگر
کسی بهتر...»
(فروغ فرخ‌زاد)
 
۵۷ روز است ایران‌زمین شرایطی را می‌گذراند و مراحلی از تحول سیاسی و اجتماعی را رقم زده است که از پس هر تحولی، شاهد بروز یک ویژگی جدید هستیم. در این ۵۷ روز، ویژگی‌هایی محقق شده‌اند که مجموع آن‌ها، تصویری از ایرانی دیگر و بهتر ارائه می‌کنند. در این یادداشت نگاهی به این ویژگی‌ها داریم.
۱ ـ قیام و خیزش و انقلاب آن‌قدر اجتماعی شده است که اکسیژن آن، درها و پنجره‌ها را دق‌الباب کرده و از آن‌ها گذشته است. امواج انگیزش و خیزش علیه تاریخچه‌ی سراسر جنایت نظام ولایی در پیشروی است و ساحل بی‌تفاوتی مدام در حال عقب‌نشینی. 
 
۲ ـ مرزبندی با هر نوع دیکتاتوری در سطوح و اقشار اجتماعی گسترش یافته است. برخی شعارهای انحرافی مشکوک به وصل به پروپاگاند حاکمیت، از اعتراضات و خیزش برچیده شده‌اند.
 
۳ ـ هیبت سپاه جانی و چپاول‌گر پاسداران فروریخته است و نوک پیکان ترس به‌جانب خودش و کل نظام برگشته است. این حاکمیت ولایی است که از قدرت لایزال مردمی که به میدان آمده و می‌آیند، هراس‌ناک شده، از تعادل خارج شده، دچار انواع شکاف سیاسی و ساختاری شده و نمی‌داند چه تاکتیک مناسب حال نظام را اتخاذ کند.
 
۴ ـ نیروی شگرف و اراده‌ی زنان برای درهم شکستن زن‌ستیزیِ ذاتیِ نظام ولایت فقیه، پا به عرصه‌ی پیشتازی و رهبری نهاده است. زنان با خون‌شان، گشت ضد مردمی و سرکوب‌گر اغفال را شکست قاطع دادند و قانون آخوندساخته‌ی حجاب اجباری را به چالشی بزرگ در درون نظام بدل نموده‌اند.  
 
۵ ـ سرریز شدن آثار حقانیت، مردمی وگستردگی قیام به درون حاکمیت آخوندی و به‌دنبال آن، بروز بحران‌های بی‌نظیر و لاعلاج در رأس و بدنه‌ی سیاسی و نظامی رژیم ملایان.  
 
۶ ـ در یک روند تکاملی از ۸۸ تا ۱۴۰۱، با پیمودن تمام مراحل قانونی و مدنی برای احقاق مطالبات و به بن‌بست رسیدن همه‌ی آن‌ها، قیام‌آفرینان و توده‌های اجتماعی به آشتی‌ناپذیر بودن با این حاکمیت رسیده‌اند. اکنون در کف خیابان‌های ایران، حقانیت رادیکالیسم و قاطعیت در برابر جنایت‌کارترین حکومت تاریخ ایران به‌اثبات رسیده است.
 
۷ ـ سنت‌هایی مثل مراسم چهلم شهدا و جان‌باخته‌گان قیام، بلای جان دستگاه سرکوب نظام شده‌اند. این سنت‌ها به‌دلیل پایگاه اجتماعی‌شان، یکی از مصادر ترویج حقانیت قیام و نیز طرد و نفی نظام شده‌اند.
 
۸ـ حضور بی‌همتای ایرانیان خارج کشور در پیوند و همبستگی و همیاری با قیام که بی‌شک تأثیر فراگیری بر خط‌مشی سیاسی اروپا و آمریکا در مورد آینده‌ی ایران خواهد داشت.
 
۹ ـ استمرار پایداری و قیام، موجب حمایت بی‌نظیر جهانی از آن و از حقانیت سیاسی و حقوق بشری‌اش شده است. این حقانیت‌ها را باید در موضع وزیر خارجه فرانسه متبلور دید که حق مقاومت مشروع مردم و قیام‌آفرینان را به‌رسمیت شناخت. همین حقانیت باعث شده است که اتحادیه اروپا مترصد وارد کردن سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی شود.
 
۱۰ ـ گسترش اجتماعی و مشروعیت قیام باعث شده است که برای اولین بار شاهد بحران انتخاب در میان سلبریتی‌های ایران باشیم. سلبریتی‌هایی که معمولاً پلی یا واسطی میان حکومت و مردم بوده‌اند. در سه دهه‌ی گذشته سلبریتی‌ها بخشی از نیرو و انرژی جامعه را گرد خود داشته‌اند. دلیل آن واضح و روشن است؛ هنگامی که در یک جامعه‌ی غیردموکراتیک و دیکتاتورزده امکان فعالیت سیاسی آزاد نیست، سلبریتی‌ها نقش تخلیه‌ی انرژی‌های اجتماعی را دارند. از این روز دیکتاتورها به‌طور عام روی سلبریتی‌ها سرمایه‌گذاری کلان می‌کنند. اکنون قیام مردمی، فراخوان به تعیین تکلیف همگان با حاکمیت قرون وسطایی جمهوری اسلامی داده است.
 
۱۱ ـ اتاق فکر نظام و شخص خامنه‌ای در شناخت و تحلیل علمی قیام مهر و آبان ۱۴۰۱، درمانده و مستأصل شده‌اند. خامنه‌ای با وصل کردن عناصر قیام به آمریکا و اسرائیل و یأجوج و مأجوج، سطح خودش را به یک ابله مادون علم سیاست نازل نمود.
 
۱۲ ـ هزاران زندانی سیاسی و صدها شقایق راه آزادی به نسل‌های پیشین اضافه شده‌اند و خانواده‌های جنبش دادخواهی، لشکر عظیم سراسری شده‌اند. نسل‌های ضد نظام ولایت فقیه در گسترشی تصاعدی، آن‌گونه تکثیر شده‌اند که دیگر هیچ چشم‌اندازی برای تثبیت نظام ولایت فقیه باقی نمانده است. از این رو این رژیم دچار چنان شکاف عمیق با جامعه‌ی ایران شده است که  فقط اخراج آن به‌عنوان یک اشغالگر بیگانه در منظر مردم ایران است.

 ۲۰ آبان ۱۴۰۱