شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ روزی تاریخی در آلبوم کاروان راهیان سپیده‌دم خجستة آزادی ایران‌زمین است. خروش‌ها از بامداد شنبه چون انفجار شعله‌یی، گر گرفت و دامنه و زبانه‌اش شهر به شهر گسترده شد و اوج گرفت. هر تصویری از هر شهری، سیل انبوه همبسته و فریادگر آزادی و فراخوانندة پیوستن شد. در روز شنبه، برگی از اعتلای هماهنگی و ضرورت و فوریت آن برای پاسخ به مرحلة جدید ورق خورد.
به این فریاد توجه و نگاه کنید:
«اگه با هم یکی نشیم
یکی‌یکی کشته می‌شیم».
 
این فریاد را باید بر سربرگ مانیفست سفرنامة آزادی نوشت. اما قطره‌قطره جوهر نوشتن آن، از حافظه‌های انباشتة میهنی تلخ در رهگذار اشغالگران فقاهتی گرد آمده است. این فریاد از پس گردنه‌های صعب بیش از چهار دهه، به میدان‌ها و خیابان‌های شهرهای ایران رسیده و طنین رسایش، یک فلات مشتاق ندایش را فراگرفته است.
 
این فریاد، فریاد بلوغ یک خواسته‌ی ۴۰ ساله است. به‌پایش هزاران سرو و شقایق‌ نثار شده است و اکنون سروها و شقایق‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ ادامة این کاروان‌اند. از این رو، فریاد اتحاد و همبستگی و ضرورت هماهنگی و سازماندهی، برایمان بسیار گرامی و پاس‌داشتنی‌ست.
اکنون «باهم یکی شدن«، نظم و سازماندهی و هماهنگی می‌طلبد. این است نشانة بلوغ قیام‌ها و تضمین پاس‌داشت استمرار شورش و قیام در سراسر ایران.
 
اکنون که صداهایمان، نداهایمان، آرزوهایمان، مبارزه، پایداری و عشق و فداهای مشترک‌مان به‌هم رسیده‌اند، این گوهر ره‌پیمودة ۴۰ ساله را باید بسیار نگاهبان و  قدرشناس باشیم. زره این قدرشناسی، کمال هوشیاری و درایت در ایجاد و برقراری نظم و سازماندهی و هماهنگی است. چنین شدنی، بی هیچ تردیدی، پشت اختاپوس فسادانگیز، فسادپرور، تباه‌ساز و تبه‌کار حاکمیت ولایت فقیه را به خاک خواهد مالید.
 
اکنون که طنین آسمان‌سای ندای آزادی، سراسر ایران را زیر بال و پر گرفته است، صحنه‌ها‌ی روز شنبه در هر شهری، گویای تصاویر نهایی اقتدار یک حکومت توتالیتر شده‌اند. یادآوری می‌شود که انواع حکومت‌ توتالیتریست، همیشه در آغاز صدارت‌شان با گرد آوردن انبوهی جمعیت ــ که هنوز ماهیت‌ و اهداف توتالیتر را نمی‌دانند ــ تلاش در ارائه‌ و القای نفوذ میلیونی دارند. اما همین‌که چند صباحی با این اقتدارگراییِ پروپاگاندی، چشم‌ها را پر کرده و تورم پروپاگاندی‌شان می‌ترکد، متوسل به توحش ماهیت‌شان می‌شوند؛ مسیری که خمینی و وارثانش چهار دهه با درنده‌خویی‌شان ترک‌تازی کردند. 
 
اکنون که شهرهای ایران هماورد سراسری، دیکتاتوری ملایان شده‌اند، شاهد آخرین مرحلة عرض‌اندم ناگزیر و از روی ناچاریِ گماشته‌گان و نان‌خورهای دیکتاتور هستیم. از این رو با ورود به یک مرحلة تکاملیِ دیگر در قیام‌های اقشار مردم ایران با پیش‌قراولی زنان و جوانان شورشی، نظم و هماهنگی و سازماندهی و هوشیاری، از ضرورت‌های مستمر و میدانی در این مرحله هستند تا دسیسه‌هایی را که بی‌تردید اتاق فکر نظام در این مرحله بیشتر از پیش متوسل به آن‌ها می‌شود، شناسایی کرده، خنثی نموده و افشا نمود.
 
واقعیت این است که تمامیت نظام ملایان بیش از همیشه وحشت‌زده از دامنه و ژرفای خشم مردم ایران شده‌ است. روزی آخوند جوادی آملی با اشراف به حجم جنایات و چپاول کارگزاران نظام، به آن‌ها هشدار داده بود که: «حواس‌تان باشد؛ اگر ملت قیام کند، همة ما را به دریا خواهد ریخت». اکنون در روزهای قیامی سراسری منتهی به شنبه ۹ مهر، چشم‌انداز سرنگونی به پشت پنجرة بیت ولی فقیه رسیده است. اعتلای جنبش به این موقعیت، ضرورت هوشیاری، هماهنگی، سازماندهی و نگهداشت کف خیابان را بسا بیش از روزهای قبل کرده است.
 
همایون باد ایران‌زمین متحد در شورش، خیزش، قیام با نیل به انقلاب بزرگ اجتماعی تا تحقق آرمان ملی اخراج اشغالگران ولایی و فقاهتی از مرز پرگهرش.
 
۹ مهر ۱۴۰۱