معرفی کتاب
یادداشتهای عصر شب
جلد اول
(۴۱ مقالهی سیاسی ــ اجتماعی)
۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹
سعید عبداللهی
دریافت کتاب: https://navid-azadi.com/images/pdf/yaadaashthaa%201.pdf
چرا این مقالهها؟
اول بار شعر، قلم دستم داد. یعنی یک جهان حسی اما ناشناخته را گذاشت جلوام. من باید معدن شناختش را کشف و بینشاش را کسب میکردم. اینطوری شد که به جهانبینی رسیدم. جهانبینی، نیاز به تحلیل را ناگزیر میکند و دریچهیی رو به فلسفه میگشاید: پاسخ به همهی چراها.
یادداشتهای کوتاه و بلند دربارهی مضمون و محتوای مقالهها و کتابهایی که میخواندم، دایرهی تخیل و تصور و کشف ایدهها را گسترش میداد.
اینطوری آن قلمی که شعر دستش را گرفت و پابهپا برد، اجتماعی و سیاسی شد. حرکت در این پهنه فقط با مطالعه و نوشتن مداوم و یادداشتبرداریهای مستمر میسر میشد.
۱۹ ساله بودم که با نبرد سخت و پیچیدهی آزادی و استبداد روبهرو شدم؛ سال ۱۳۵۸ بود. سال انتخاب آزادی یا استبداد. یاد ندارم روزهای آن هفتهها و ماهها را که بدون تحلیل رخدادهای سیاسی و اجتماعی به شب رسیده باشند و شبها با دوستان، سفرههای خیال و تحلیل، گستردهتر نشده باشند.
در همان سالها با وجود آنهمه اتفاق سیاسی و اجتماعی که خودم هم در بطن و متناش بودم، جوهر فکر و خیال و نیاز من را هنر و شعر و ادبیات در راستای جامعهیی آرمانی تشکیل میداد. عناصر اصلی جهانبینیِ راهنمایم هم همینها بودند. هنوز هم در دههی ۶۰ عمرم، پررنگتریناند.
این جهانبینی در آن روزها و هفتهها و ماهها نمیتوانست در روبهرو شدن با نبرد سرسخت آزادی و استبداد، بیتفاوت بماند و پاسخ نداشته باشد و روی در نقاب «هنر برای هنر»، «شعر برای شعر» و «ادبیات برای ادبیات» کشد. در همان ماهها بود که شرکت در تعیین سرنوشت میهن و مردم، با زندگیام و مسیر آیندهام عجین شد و سپس قلم هم میدان و عرصهیی از این نبرد را برای پاسخ به رسالت و سوگند خود، بر عهده گرفت.
این مقالههای سیاسی ــ اجتماعی جادهیی به موازات جادههای شعر، نقد و یادداشتهای ادبی و فرهنگی و هنری و اندک قصههایم هستند. اگر بهعنوان ادبیات سیاسیِ یک دوره از تاریخ ایران بتوانند جایی در بزرگراه زمان و آینده داشته باشند، شاید نسلهای پسین در لابهلای آنها اسناد و حکایت یک نبرد شکوهمند و یک پایداریِ سرفراز در هماوردی با پلشتترین دیکتاتوریِ مذهبی ــ فقاهتیِ تاریخ ایران را بیابند.
من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی ــ حافظ