خامنه‌ای روز ۵ آذر ۱۴۰۱ در سخنرانی برای بسیجی‌ها، باز هم هویت و اصالت مبارزان آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب در کف خیابان‌های ایران را انکار کرد و با «اغتشاشگر و مزدور» نامیدن مردم بیش از ۲۵۰ شهر ایران، گفت: 
«این چهار نفر[معترضان] یا غافلند یا جاهلند یا تحلیل بد به آن‌ها داده شده است. تعدادی هم مزدورند»!
 
آیا شما این ادبیات تکراریِ مبتذل را در طول عمر جمهوری اسلامی هزاران بار از خمینی تا خامنه‌ای و دستگاه تبلیغاتی‌شان نشنیده‌اید؟ 
این در حالی‌ست که آمارهای رسمی و مستند جوامع حقوق بشری می‌گویند نیروهای انتظامی، لباس شخصی و پاسداران رژیم ملایان از شهریور تا آذر ۱۴۰۱، هزاران نفر را دستگیر کرده و صدها  نفر را کشته‌اند.  
 این‌ها تنها آمار زندانیان سیاسی و جان‌باختگان است و چندبرابرشان هر روز در شهرها و دانشگاه‌های ایران در جنگ و مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیهی هستند‌. 
این‌ها «چهار نفر»ند؟
 
دقت شود که ژرفا و گستره‌ی سرنگونی‌خواهی در جامعه‌ی ایران چقدر پیش رفته است و عمق و دامنه‌ی بحران بود و نبود حاکمیت ولی فقیه را تا کجا به کنج انزوا برده است که خامنه‌ای حتی توان تغییر یک ترم یا عبارت ساده را در ادبیات سیاسی‌اش ندارد. 
 
به‌نظر می‌رسد قدرت فکر و توان اندیشیدن در خامنه‌ای ـــ حتی در چهارچوب تشخیص منافع نظام در مقابل میلیون‌ها ایرانی و محکومیت‌های جهانی ـــ رو به مرگ سیر کرده و  از تمامیت نظام ولایت فقیه، گورستان اندیشه‌های مرده باقی مانده است. 
 
گفته بودیم «دیکتاتورها در شناخت و تحلیل انقلاب‌ها فلج می‌شوند». اکنون خامنه‌ای بار دیگر با انکار تمام واقعیت‌های مردمی و اصیل در جامعه‌یی خواهان نفی هرگونه دیکتاتوری، از مرحله‌ی «فلج» به کمایی بازگشت‌ناپذیر سیر می‌کند. 
این بن‌بست لاعلاج که فقط راه کار نظامی را پیش پای ارتجاع پلید آخوندی گذاشته است، از قانون‌مند بودن مبارزه و قیامی‌ست که با تکیه بر اصالت‌های ملی و انسانی و تاریخی‌اش، راه نفس سیاسی و حتی ایدئولوژیک خاص خود نظام را  مسدود نموده است. 
 
چنین شده است سرنوشت دیکتاتور «مسخره‌یی» که به‌قول گابریل گارسیا مارکز «هرگز ندانست که پشت و روی این زندگی کدام است. دیکتاتوری که كوشید تا سرنوشت ننگ‌آور را با رذیلتی كه نامش قدرت است، جبران كند». (رمان «پاییز پدرسالار»، صص ۳۷۱ و ۳۷۲)
 
 خامنه‌ای در انکار همه‌ی واقعیت‌های مستند قیام برای آزادی، دموکراسی و برابری در ایران، محکوم به زخم انزوایی شده است که جز از گورستان اندیشه‌های مرده با عنوان جمهوری اسلامی، نگاهبانی نمی‌کند.
 
  ۷ آذر ۱۴۰۱