روزها و هفتهها و ماهها، آینههای پرسشگر شدهاند. آن که از مقابل این آینهها میگذرد، ایرانیِ دغدغهمند نجات ایران است. برای رهایی ایران از ارتجاع و دیکتاتوری، بسیار راه پیمودهایم. راههای پیموده، همان روزها و هفتهها و ماهها شدهاند که فراخوان به بلوغ نهایی یک مسیر را میدهند؛ مسیری نشانهگذاری شده با توالیِ قیامها؛ قیامهایی که باید به هدف نهاییشان بالغ شوند: گل دادن بهای سنگینی که درد و عشق مشترک ایرانی برای نفی تمامیت دیکتاتوری آخوندی پرداختهاند. ایران برای این بلوغ نهایی، هیچچیز کم ندارد.
سرمایههای نقد ایران
ــ بزرگترین سرمایه، قیامهایی هستند که از ۳۰ خرداد ۶۰ تا ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱ و هماکنون، هرگز متوقف نشده و آتش مطالباتشان خاموش نشده است. قیامهایی که پلهبهپله مطالبات پیشتازان نخستین و بعدیها و بعدیها را بههم پیوند زد و هماکنون به مطالبهی اکثریت مطلق یک جامعه بالغ شده است. این قیامها اصلیترین سرمایهی مشترک و ملی برای نفی هرگونه دیکتاتوری است.
ــ تکامل قیامها راه به روشن شدن مواضع نیروها و ماهیت آنها با شاخص کیفیت مرزبندی با حاکمیت ولایت فقیه برده است. این تکامل با پیشتازیِ مقاومت سازمانیافته و فعالیتهای کانونهای شورشی و روشنگریهای شورای ملی مقاومت ــ بهعنوان جایگزین دموکراتیک ــ با شاخصگذاریِ نه شاه ــ نه شیخ صورت پذیرفته است. اکنون بسیاری از ابهامات در فضای مشوش سیاسی ایران ــ که یکطرف اصلی برای مغشوش نمودن آن، اتاق فکر ولایی است ــ رو به برطرف شدن است. یکسویه شدن هدف مشترک، یعنی سرنگونیِ تمامیت حاکمیت ملایان، سرمایهی قدرتمند و توشهی کارا در مسیر رهایی ایران است.
ــ عبور اکثریت مطلق جامعهی ایران از تمامیت حاکمیت ملایان، سرمایهیی کلان برای رقم زدن سرنوشت ایران بهجانب رهایی و خجستهگیست. این اکثریت را در خروجی آثار قیام ۱۴۰۱، در تحریم کلان نمایش انتخابات اسفند ۱۴۰۲ و ادامهی آن در اردیبهشت ۱۴۰۳ شاهد بودهایم. آثار عبور اکثریت مطلق از حاکمیت، بسان گوی رهاشدهییست که اتاق فکر و قلب نظام را آماج خود گرفته است.
ــ پایداریِ نسل به نسل ضد هرگونه دیکتاتوری، سرمایهییست هماره مترصد قیام، خیزش، شورش و انقلاب. بزرگترین وحشت اتاق فکر نظام از همین سرمایه است که بهطور خاص در تمام قیامهای بیش از دو دههی اخیر، شکارچیِ فرصتها برای پس زدن مانع اصلیِ رهایی ایران از ارتجاع و دیکتاتوری و استعمار بوده است. پیشگامان قیامها از ۳۰ خرداد تا هماکنون و زندانیان سیاسی در این بیش از چهار دهه، سرمایههای بیزوال و هماین نقد ایران برای رهاییاش هستند.
ــ گسترش جنبش دادخواهیِ خون ۳۰ هزار شقایق قتل عامشده در تابستان ۶۷، به یک فراخوان ملی و میهنی و جهانی، سرمایهییست که مدام بر گستره و کیفیت آن افزوده میشود. یکی از هراسهایی که کابوس کلیت نظام آخوندیست، جنبش ریشهگستردهی دادخواهی در خانهخانهی ایرانزمین است. واکنشهای مردمی و ملی در نفرت از ابراهیمی رئیسی ــ که نفرت از تمامیت حاکمیت را متبلور نمود ــ وجهی از پتانسیل و سرمایهی مردمی برای رهایی ایران است.
ــ اقیانوسی مواج و سربلند از زندانیان سیاسی مقاوم، پایدار، هوشیار و روشنگر در برابر ارتجاع و دیکتاتوری و وابستگی، سرمایهییست که با قدمت بیش از ۹۰ سالهاش، کابوس مدام حاکمیتهای دیکتاتوری و ارتجاعی را تشدید کرده است و رهایشان نمیکند.
ــ اقشار همواره معترض، فریادزنان حق طبقات محروم و افشاگران دزدیها و چپاولهای کارگزاران حاکمیت ملایان هستند. این سرمایهی اجتماعی و صنفی، شعلهی فاصلهی طبقاتی را مهیای پرتاب شدن به پیکر نظام نگاه داشته و همواره مکمل قیامها بوده است.
ــ افشاگریها و روشنگریهای جهانی توسط مقاومت ایران و ایرانیان آزاد علیه جنایات، غارت و تروریسم نظام ملایان در مجامع بینالمللی همراه با کسب حمایت هزاران پارلمانتر، حقوقدان، دانشمند و برندهی جایزهی نوبل، سرمایهیی کلان از شناختهشدهگیِ مطالبات مردم ایران و نیز حصول اعتبار جهانی برای مقاومت و قیامها میباشد. این اعتبار جهانی، یکی از چالشهای سیاسی و حقوق بشر علیه حاکمیت آخوندی شده است.
ــ اشرف ۳ بهعنوان کانون مقاومتی سازمانیافته و نمایندهی یک مبارزه و پایداریِ تاریخی علیه ارتجاع آخوندی، یکی از سرمایههای کمنظیر در جنبشها و انقلابهای معاصر است. این کانون و این سرمایه که بسان شعلهیی هماره فروزان، بارها چون گل آتش در هجرت از جغرافیایی به جغرافیایی دیگر نگاهداری شده، هماکنون یکی از اصلیترین چالشهای داخلی و بینالمللیِ نظام ملایان است.
ــ گسترش دادن مقاومت و مبارزهی سازمانیافته برای نفی تمامیت حاکمیت ولایت فقیه، به یک عامل ضروری بهمثابه کیفیترین سرمایه برای رهایی ایرانزمین تبدیل شده است. این سرمایه، تبلور تمام سرمایههای دیگر و تجلیِ عالیترین مرحلهی بلوغ راه پیموده شده برای سرنگونیِ دیکتاتوری ولایی ــ آخوندی است. کانونهای شورشی بهطور خاص در شش ماه گذشته با عملیات پیاپیِ ضد اختناق، پاسخ مادی و عینی به ضرورت سازمانیافتگی را در بیشتر شهرهای ایران پیاده و اجرا کردهاند.
دیدار آرزوها
با این سرمایههای نقد و تکاملیافته، بیشک صحنهی سیاسی ایران از سمپاشیهای ارتجاع آخوندی و مرتجعین رنگارنگ همسوی با آن، پالایش خواهد یافت و مردم ایران آرزوی تاریخی و ملیِ رهایی و نجات ایران از نکبت و نحوست دیکتاتوریها را دیدار خواهند نمود و در آغوش خواهند گرفت.
۱۳ خرداد ۱۴۰۳