عادی‌سازی تباهی، عادی کردن سقوط عاطفه، نازل کردن مقام شهروندی، عادی کردن فقر، عادی کردن دوشغله بودن برای قرص نان و جرعه‌ی آب، عادی کردن سقوط سطح زندگی، عادی کردن زباله‌گردی، عادی شدن آمار تصاعدیِ کودکان کار، طبیعی جلوه دادن ترک تحصیل، عادی کردن فرار مغزها، عادی شدن سیل جمعیت مهاجر از ایران، عادی بودن اختلاس‌های میلیونی و میلیاردی حکومتی، عادی کردن بودجه‌های سر به فلک‌کشیده برای مصادر مذهبیِ وابسته به حکومت، عادی کردن اندام‌فروشی، عادی کردن نوزادفروشی، عادی کردن اعدام، عادی سازی مرگ اخلاق، عادی‌سازی شر و...
این لیست انتها ندارد. حساب کنید در این حدود ۴۵ سال، چه فاجعه‌یی روی فاجعه تلنبار شده است و ایران‌زمین روی چه بمبی نشسته‌ است.   
 
این‌ها را باید لیست کرد تا باز هم در ضرورت قیام و انقلاب برای خلاصی از این وضعیت، به عمق بیشتری رفت. 
مراجعه به سایت‌های حکومتی و غیر حکومتی برای خواندن اخبار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و صنفی مربوط به ایران اشغال‌شده و آخوندزده، واقعاً ظرفیت و طاقت می‌خواهد. برخی اصلاً در مخیله نمی‌گنجد و در خاطره و تاریخ یافت نمی‌شود. 
 
به یک نمونه‌ی اخیر از فاجعه‌ی عادی‌سازی نوزادفروشی از طریق یک «آگهی‌ بازرگانی در شبکه‌های اجتماعی» توجه کنید: 
«مورد فوق‌‌العاده! نوزاد دختر، زایمان شنبه، کرج، ۱۰ پیش و ۱۵ موقع تحویل! دختر ۲ساله بور، پدر و مادر سفیدپوست، تهران!» (سایت تبیان وابسته به حکومت، ۱۳ خرداد ۱۴۰۲)
 
پروژه‌های پیاپیِ عادی‌سازی شر توسط ناجمهوری آخوندی ــ‌ ولایی برای کشتن شرم، مرگ اخلاق و سقوط تمدن اجتماعی، انسان را کالابرگ و شیئی بازارپسند و نرخ‌پذیر می‌کند. ادامه از همان منبع:  
«یک دلال می‌گوید هیچ نرخ ثابتی وجود ندارد،‌ دختر و پسر بودن نوزاد تفاوتی در قیمت‌ نداره، اصل بر سالم بودنه!  هزینه دلالی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد است! همه‌چیز عیناً مانند هر بازار دیگری است. همه‌چیز قانونی است. نوزادان قنداق‌پیچ در سبدی دست به دست می‌شوند»! 
 
واضح است که قانون‌مندی درک چنین وضعیتی یکی بیش نبوده و نیست: هر جا حرمت و منزلت و شأن آزادی شکست و زیر سم کاروان ستوران خدمتگزار دیکتاتور مسلط لگدمال شد، شک نباید کرد که هیچ‌ موضوعی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگ و اخلاق سر جایش قرار نخواهد داشت و پشت سر هم سقوط می‌کنند. به لیست برخی از عادی‌ شدن‌ها و عادی کردن‌ها که در آغاز مقاله یادآوری شد، دقت کنید؛ همگی از نتایج شکستن حرمت و منزلت آزادی توسط خمینی و ورثه‌ی ارث‌برده از تالی‌های فاسد او هستند.  
 
این دور تباه‌سازی و کشتن شرم، اخلاق، عشق و عاطفه، نیاز ذاتی و ساختاریِ چنین اختاپوس هفتاد سر فساد است تا بر جغرافیا و سرمایه‌های بیکران ایران‌زمین سلطه، صدارت، بهره‌کشی و بهره‌وری و چپاول داشته و از آن‌ها ارتزاق نماید. 
تمام این عادی‌سازی‌ها دانه به دانه‌شان خوشه‌های یک سرزمین بمب‌زا شده‌اند. تنها چنین معادله‌یی بین این جامعه‌ با اشرافیت آخوندسالار وجود دارد. چنین است خروجیِ همه‌عمر عادی‌سازی شر!

۱۴ خرداد ۱۴۰۲