کتاب‌های بالینی به آن دسته از کتاب‌ها گفته می‌شود که مونس و همدم کتاب‌خوان در اوقات تنهایی و خلوت با خویش است.   
«نبرد من» از جمله کتاب‌هایی است که مستبدین در کنار خود دارند. در آن فنون پروپاگاندا و تبلیغات عوام‌فریبانه با دروغ‌های هرچه بزرگ‌تر و وحشت‌افکنی در جامعه، با دقت و وسواس نگاشته شده است. آدولف هیتلر دراین کتاب برای پیش‌برد نقشه‌های خود به تأثیر دروغ‌های بزرگ می‌پردازد: «در دروغ بزرگ، همواره نیروی قابل باور بودن موجود است.» (کتاب نبرد من)
 
در گزارش تحقیقی در امریکا در مورد شرح حال روحی هیتلر آمده ‌است: «هیچ‌وقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچ‌وقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور می‌کنند. اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد». (دیکشنری آبادیس)
 
 در ۵ آذر ۱۴۰۱ خامنه‌ای با بسیجی‌های ترسیده از اوضاع امروز و نگران از فردای خویش، دیدار داشت. در قسمتی از سخنرانی‌اش به چند نفر از بسیجی‌ها(؟!) در تایخ ایران اشاره کرد: شیخ محمد خیابانی!، محمد‌تقی پسیان!، میرزا کوچک‌خان جنگلی!، رئیس‌علی دلواری!
انصافاً باید گفت وضعیت پیشوای آلمان بسیار بهتر از پیشوای ایران بوده است؛ چرا که او هیچ‌وقت نگفت بتهوون، کانت، مایستر اکهارت، بیسمارک، ماتیاس ارتسبرگر و فردریش ابرت عضو گشتاپو و حزب نازی بودند.
 
بسیج؛ نیازمند دروغ های پیشوا
در این سوی ماجرا هم باید پذیرش دروغ‌بافی‌های پیشوا را ریشه‌یابی کرد. چرا بسیجی‌ها با ساده‌لوحی و بی‌فکری محض، به یاوه‌گویی خمینی و خامنه‌ای سر سپردند؟
«دروغ دو سویه دارد؛ دروغگو و دروغ‌پذیر. یکی از مهم‌ترین دلایل دروغ‌پذیری، تحقیرشدگی است؛ تحقیری که با سرکوب فکر و اندیشه پدید آمده است. دروغ‌پذیر در عمق جان احساس کرده‌ که باورهایش سست است، ذلیل شده‌اند؛ و برای جبران آن، باورهایی دروغین می‌سازند». (روزنامه شرق، ۲۸ شهریور۱۴۰۰)
 
وحشت خامنه‌ای از پیش‌بینی ارنست همینگوی
دیکتاتورها چگونه سقوط می‌کنند؟ ارنست همینگوی گفته بود: «سقوط دیکتاتور شبیه به ورشکستگی یک تاجر است. ابتدا به‌صورت تدریجی و سپس ناگهان سقوط رخ می‌دهد». 
خامنه ای چنان از ریزش گسترده عوامل سرکوب وحشت دارد که بسیج را از افراد ناباب در میان خود می‌ترساند. 
خامنه‌ای بنا به درس‌های پیشوای آلمان فقط یاد گرفته است با پروپاگاندا، جعلیات تاریخی، جهادهای تبیین خیالی و تولید ارعاب و و حشت‌افکنی، بلکه بتواند از قیام به‌سلامت عبور کند؛ البته هیتلر عبور نکرد!
 
از آلبر کامو پرسیدند «قیام چیست؟». او گفت: هنگامی که ترس از بین می رود و تمام مردم می‌گویند «نه». و این زمانی است که دیکتاتورها سقوط می‌کنند.