اولینبار اسم استاد فریدون شهبازیان را بر روی جلد نوار کاست «رباعیات خیام» با دکلمهی احمد شاملو دیدم. موزیکهای بین دکلمهها آنقدر نافذ و همپیوند با مضمون شعر هستند که خودشان، هم آفرینندهی شعر هستند و هم توصیفگر مضمون و جان شعر.
یکی از علتهای کشش من به «رباعیات خیام»، شنیدن موزیک آن بود. هنوز که هنوز است، پس از حدود ۴۸ سال آشناییِ اولیه با آثار شهبازیان، این آهنگها برایم جانبخش و روحانگیز هستند و شنیدنشان، برایم واجب.
در سال ۱۳۶۴ یا ۶۵ بود که آلبوم «میعاد» را در چهار نوار کاست دیدم. اسم شهبازیان کافی بود تا بیدرنگ تهیهاش کنم و با شوق بشنومش. برخی قطعات «میعاد» همان موزیک متن «رباعیات خیام» بودند. «میعاد» هم در آلبوم موسیقی خانهمان و در زمزمههای من ــ و بعدها تمرین سنتور من ــ جای ویژه یافت.
پاییز سال ۱۳۵۹ در عظیمیه کرج نزد یکی از دوستانم بودم. بعد از ناهار با خانواده، رفتیم اتاقش. از روی میز،کتاب «بگذار سخن بگویم» را برداشتم و داشتم تورق میکردم. ناگهان از گوشهی اتاق، نوای موزیکی بالا گرفت. کتاب روی دستم ثابت ماند و نوا، گوشم را ربود. گفتم: فریبرز! این چیه؟ گفت: گوش کن، دیوونت میکنه. موزیک داشت جانم را تسخیر میکرد که ناگهان شاملو سررسید: «هرگز از مرگ نهراسیدهام / اگرچه دستاناش از ابتذال شکنندهتر بود. / هراس من / باری / همه از مردن در سرزمینیست / که مزد گورکن / از آزادی آدمی افزون باشد.»
کتاب را گذاشتم روی میز، از فریبرز خواستم جلد نوار را بدهد. همیشه دربارهی شناسنامهی نوارها و کتابها حساسیت داشتم و دارم. جلد نوار را داد دستم: «کاشفان فروتن شوکران»، شعر: احمد شاملو، موزیک: فریدون شهبازیان، انتشارات فرهنگی ـ هنری ابتکار.[انتشارات ابتکار را ابراهیم زالزاده مدیریت میکرد که در قتلهای زنجیرهیی دههی ۷۰، توسط حرامیان اندیشهستیز و ضد فرهنگ ولایی بهقتل رسید.]
کاشفان فروتن شوکران هم با موزیک همیشه تازه و شورانگیزش در آلبوم خانهمان جا خوش کرد و هنوز هم دست از سر من برنمیدارد.
اینروزها با مشغولیات چندگانه، کمتر فرصت میکنم سراغ اینترنت بروم. آخر شب، دوستی بین راه صدایم کرد. پرسید: فریدون شهبازیان را میشناسی؟ گفتم: آره، چطور؟ گفت: چند روز پیش درگذشت. هاج و واج نگاهش کردم: مطمئنی؟
و شب با خیالش، با یک تاریخ یاد، با جادههایی که موزیکهایش ما را از شهرها و دشتها و کوهها میگذراند و زمزمهی قطعاتی از «میعاد»، سر بر بالین گذاشتم و چه اسمها که بهیادم نیامدند؛ هنگامههایی که بینمان موزیکهای فریدون شهبازیان حرف میزدند...
بعضی آثار فرهنگی، ادبی، موسیقایی و...به خاطره و فرهنگ ملتها تبدیل میشوند؛ یعنی که این آثار فرهنگسازند. یعنی «زوال» را میشکنند و «تجلی» را تا نهایت «زمان» سیر میکنند...
۲۸ دی ۱۴۰۳
پیوست: زندگی هنری و برخی آثار فریدون شهبازیان
(خرداد ۱۳۲۱ ــ ۲۲ دی ۱۴۰۳)
موسیقیدان، آهنگساز، رهبر ارکستر
از شاگردان ابوالحسن صبا.
در ۱۷ سالگی به عضویت ارکستر سمفونیک تهران درآمد.
از همکاران اولیهی ارکستر گلهای رادیو.
عضویت در ارکستر بزرگ فرهنگ و هنر به رهبری حسین دهلوی.
از رهبران گروه کر و ارکستر سمفونیک رادیو.
آثار محبوب و معروف:
«جام تهی» (پر کن پیاله را) با صدای محمدرضا شجریان.
«کاشفان فروتن شوکران» با دکلمه احمد شاملو.
«رباعیات خیام» با دکلمه احمد شاملو.
«گل گلدون من» با صدای سیمین غانم.
«گریز» با صدای نادر گلچین.
«سفر برای وطن» با صدای محمد نوری.
آلبوم «چرخ گردون» با آهنگسازی علی تجویدی و صدای علیاصغر شاهزیدی.
موزیک برای فیلم همراه با چندین جایزه:
«آوار»، «شیر سنگی»، «پاییزان»، «در مسیر تندباد»، «لیلا»، «هیوا»، «شام آخر»، «خاموشی دریا»، «معصومیت از دست رفته»، «آوای فاخته» و «کلاه پهلوی».
موزیک برای مستند:
«سمفونی ایران»، «سرزمین گمشده».