این یادداشت باهدف بازخوانیِ یک تجربه‌ی سیاسی ــ فرهنگی نوشته می‌شود.

روز دوشنبه ۱۰ شهریور در خبرها بود که قرار است جمعه شب ۱۴ شهریور، همایون شجریان در میدان آزادی تهران کنسرت برگزار کند.

بیشترین تبلیغ را رسانه‌های اصلاح‌طلبان درون حاکمیت دست گرفتند. آن‌ها از عباراتی چون «اولین تمرین دموکراسی در میدان‌ شهر» و «تعامل آزادی و هنر در میدان» استفاده کردند! نکته‌ی ظریف این است که «تمرین دموکراسی و آزادی» در سایه‌ی سلطه‌ی مطلق دیکتاتوریِ ولی فقیه، چگونه تمرینی است؟!

 

واکنش‌های منفی اما چند طیف بودند؛ نقد منطقی، دلسوزی برای جایگاه خانواده‌ی شجریان، هشدار به همایون، فحاشی و لمپنی.

از فحاشی‌ها، لمپنی‌ها و بی‌فرهنگی‌های رایج در صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی ایران که بگذریم و شایسته‌ی پرداختن هم نیستند،

خبر اعلام برگزاری کنسرت و منتفی شدن آن در عصر چهارشنبه ۱۲ شهریور، دربرگیرنده‌ی یک تجربه‌ی سیاسی و فرهنگی بود. از این منظر حائز اهمیت است.

۱ ـ نقد منطقی و اصولی با معیار مرزبندی قاطع با حاکمیت ملایان و هشدار به همایون شجریان که وارد بازی‌های کثیف حکومت با عرصه‌ی هنر نشود، یک واکنش ستودنی و مسؤلانه در این دو سه روز بود.

 

۲ ـ بار دیگر اثبات شد که حاکمیت‌ها ــ به‌خصوص دیکتاتوری‌ها ــ بسیار طالب کسب اعتبار از طریق هنرمندان به‌نام برای مشروعیت بخشیدن به حکومت‌شان هستند. یک‌بار هم در سه چهار سال پیش شاهد بودیم که محمدجواد ظریف در یک کنسرت همایون شجریان، بلافاصله پس از پایان برنامه، دوید روی سن، کنار همایون ایستاد و با گروه موزیک عکس گرفت.

 

۳ ـ بار دیگر اثبات شد که سیاسی نبودن هنرمندان، شاعران و نویسندگان در نظام‌های سلطه‌گر، تهدید بسیار مهم و جدی علیه کار هنری و نویسندگی و وجهه‌ی صاحبان هنر و قلم است. اثبات شد که اگر هنرمند دنبال «هنر برای هنر» و حتی «هنر برای مردم» در سایه‌ی دیکتاتوری باشد، ملعبه‌ی دست حاکمیت و بازی‌های سیاسی و فرهنگیِ آن خواهد شد.

 

۴ ـ همایون شجریان باید از پختگی، درایت، دقت نظر، مرزبندی با دیکتاتوری و ظرافت‌های سیاسی و هنری پدر بزرگوار، محبوب ملی و جاودانه‌اش درس‌ها بیاموزد. این کنش همایون نشان داد که هنوز با این پختگی و درایت و دقت‌نظر و نیز ارثیه‌ی ارزشمند هنری ــ تاریخی، فاصله دارد و در آن‌ها غور و تفکر و تأمل نداشته است. لذا خواسته یا ناخواسته، بازیگر روی زمین دیکتاتوری ولایت فقیهی و اصلاح‌طلبان قلابیِ دام‌گذار بر سر راه هنرمندان شد.

 

۵ ـ بار دیگر اثبات شد که هر هنرمند و شاعر و نویسنده، در جوامع دیکتاتوری اگر نتواند در اثر خود، «زنده باد آزادی» را روی «سن» و پشت تریبون ببرد و سرتیتر رسانه‌اش کند، لاجرم باید به عرصه‌های بازیگری با انواع سازش‌ها و ترفندها متوسل شود که خشم دیکتاتور، نصیب‌ خودش و آثارش نشود. همایون شجریان اثبات کرد که هنوز با این هوشیاری سیاسی و فرهنگی و هنری فاصله‌ها دارد و می‌تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد.

به‌خاطر پشتوانه‌ی ستودنیِ خانوادگی‌او که با نام «شجریان بزرگ» پیوند خورده است، خواستار عبور او از این آزمایش هستیم. او باید به‌یاد بیاورد که صدها هنرمند از منفعت هنری و موقعیت‌های ممتاز و سودآور گذشته‌اند، با دیکتاتورها چنگ در چنگ شده‌اند، ولی اصالت قلم، ساز، صدا و نوا را حرمت‌گذاری و پاس داشته‌اند و دامن آن‌ها را نیالوده‌اند.

 

۱۳ شهریور ۱۴۰۴