نقش روشنفکر (۴)

نوشته: ادوارد سعید
برگردان: دکتر حمید عضدانلو
انتشارات آموزش 
چاپ اول، ۱۳۷۷
۱۷۵ صفحه
......................
یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی ــ آذر ۱۴۰۲

در استیصال نگه‌داشتن ملت‌ها و سنت‌ها
ــ اروپا و غرب دیگر شاخص‌های معیار چالش‌ناپذیر برای بقیه‌ی جهان نیستند. فروپاشی امپراطوری‌های مستعمره بعد از جنگ جهانی دوم، دامنه‌ی توانایی اروپا را برای پرتوافشانی روشنفکری و سیاسی بر مناطقی که قبلاً مکان‌های تاریک کره‌ی ارض نامیده می‌شد، کاهش داد.  ص ۵۹

ــ مشکل خاص روشنفکر این است که در هر جامعه‌یی یک اجتماع زبانی(Language Community) وجود دارد که تابع عادات شیوه‌ی گفتاری است که از قبل وجود داشته است. یکی از کاردکردهای اصلی این اجتماع زبانی حفظ وضعیت موجود و اطمینان از این است که کارها آرام، پایدار و چالش‌ناپذیر پیش بروند. جورج اورول در رساله خود تحت عنوان «سیاست و زبان انگلیسی» درباره‌ی این مسأله به‌صورتی بسیار قانع‌کننده صحبت می‌کند. به‌عقیده‌ی او عبارت‌های پیش پا افتاده، استعاره‌های فرسوده و منسوخ و نوشتارهای سست، نمونه‌های «پوسیدگی و زوال زبان» هستند. در نتیجه ذهن کرخ و بی‌حس می‌شود و غیر فعال می‌ماند. مادام که زبان، اثر موسیقی متن در یک فروشگاه بزرگ را داشته باشد، آگاهی از میان رفته و ذهن برای قبول انفعالی ایده‌ها و احساسات ناآزموده مهیا می‌شود.  ص ۶۲

ــ نگرانی جورج اورول در این رساله ــ که در سال ۱۹۴۶ نوشته شده ــ تجاوزی بود تدریجی که از جانب سیاست‌مداران عوام‌فریب به فکر و ذهن انگلیسیان تحمیل شده بود. به‌عقیده‌ی او «زبان سیاسی برای راست جلوه دادن دروغ‌ها، محترم شمردن آدم‌کشی‌ها و در ظاهر منسجم نشان دادن نابسامانی‌ها طرح‌ریزی شده است. این مسأله با تفاوت‌هایی، در مورد همه‌ی احزاب سیاسی، از محافظه‌کاران گرفته تا آنارشیست‌ها نیز صادق است».  ص ۶۲

ــ روزنامه‌نگاری فقط تشریح‌کننده و تداوم‌بخش چیزی است که به‌طور ضمنی در هستی یک زبان ملی ــ مانند انگلیسی و...ــ یعنی یک اجتماعی ملی، یک هویت یا شخصیت ملی وجود دارد. ص ۶۳

ــ نقش روشنفکران باید کمک کردن به یک اجتماع ملی برای ترفیع احساس یک هویت مشترکٍ برجسته و متعالی باشند.  ص ۶۴

ــ همیشه ساختاری از قدرت و نفوذ وجود دارد؛ همیشه تاریخ انبوهی از ارزش‌ها و ایده‌های از پیش تبیین شده موجودند؛ و هم‌چنین در زیر همه‌ی این‌ها و از همه مهم‌تر برای فرد روشنفکر، ایده‌ها، ارزش‌ها و مردمی هستند که اطاقی شخصی به آن‌ها داده نشده است. به‌قول والتر بنیامین: «هر کس تا امروز ظفرمند ظاهر شده، در حرکت پیروزمندانه‌یی سهیم است که در آن فرمانروایان امروزی درماندگان و بیچاره‌گان را لگدکوب می‌کنند». این تصور دراماتیک از تاریخ با تصور گرامشی هم‌نوا است؛ کسی که در نظرش خود واقعیت اجتماعی بین فرمانروایان و فرمانبرداران تقسیم شده است.  ص ۷۰

ــ یکی از تعاریف استاندارد از روشنفکر مدرن تعریفی است که ادوارد شیلز[جامعه‌شناس][Edward Shils] به‌دست داده است: «در همه‌ی جوامع افرادی با حساسیتی غیر عادی نسبت به مقدسات، با بازتابی غیر متداول درباره‌ی طبیعت جهان خود و قوانین حاکم بر جامعه‌ی آن‌ها یافت می‌شود. در همه‌ی جوامع، اقلیتی از افراد وجود دارند که بیشتر از افراد عادی جامعه‌ی خود جویا و مشتاق مشارک مکرر با نمادهایی‌اند که از شرایط آنی ملموس و عینی روزمره جامع‌ترند و در ارجاعات خود اهمیت چندانی به زمان و مکان نمی‌دهند. در این اقلیت، نیازی وجود دارد برای بروز تحقیق و طلب در گفتمان شفاهی و کتبی، در تجلی شاعرانه یا قالب‌پذیر، در یادداشت‌ها یا نوشتارهای تاریخی و در به‌جا آوردن مراسم مذهبی ــ سنتی و آیین‌های نیایش. این نیاز درونی برای رخنه کردن در آن سوی شبکه‌ی تجربه‌ی آنی ملموس و عینی، نشانه‌ی وجود روشنفکر در همه‌ی جوامع است».  ص ۷۱

ــ روشنفکر باید از رهبری انتقاد کند و در کنار ستیز اصلی، جایگزین‌هایی را معرفی کند که اغلب در حاشیه بوده یا به‌عنوان مسائل غیر مقتضی کنار گذاشته شده‌اند...روشنفکرانی مانند تاگور در هند و خوزه مارتی در کوبا نمونه‌هایی از این دست بودند که هرگز به‌خاطر ناسیونالیسم، دست از انتقاد نکشیدند، اگرچه خود ناسیونالیست باقی ماندند.  ص ۷۶ 

ادامه دارد...