ارزش و قدر دانش‌آموز در نگرش پروپاگاندی  
در آستانة آغاز سال تحصیلی، نخست به شرح تصاویری از یک فیلم دقت کنید که این روزها در شبکه‌های مجازی توزیع شده است: تعدادی دختر و پسر دانش‌آموز دبستانی را با لباس فرم هم‌رنگ به‌خط کرده‌اند تا یکی‌یکی چند قدم پیش بگذارند و عکس خامنه‌ای را که روی دیوار چسبانده شده، ببوسند!
حالا به شرح تصاویری توجه نمایید که از اواخر دهة ۳۰ قرن بیستم تا کنون به‌جای مانده است: تشکیلات شاخة جوانان حزب نازی آلمان، هزاران عکس صلیب آهنین را بین دانش‌آموزان توزیع می‌کرد که از تجمع بزرگ آنان، عکس و فیلم گرفته تا نفوذ میلیونیِ افکار هیتلر را میان جوانان تبلیغ نماید.
و شرح تصویری دیگر: حزب نازی آلمان با کنار هم قرار دادن چندصد دانش‌آموز، نماد صلیب آهنین را می‌ساخت و آن را سمبل نفوذ اندیشة نازیسم معرفی می‌کرد. سپس با تصویر همین صلیب آهنین که دانش‌آموزان در کنار هم قرار گرفته و آن را شکل داده بودند، پوستر تبلیغاتی حاوی این شعار را چاپ می‌کرد: «دانش‌آموزان! عامل پروپاگاندای پیشوا باشید!».
و بالاخره شرح این تصویر که: اتاق فکر نظام ملایان برای مصور کردن سرود مبتذل «سلام فرمانده»، سراغ دخترکان و پسرکان می‌رود تا در پوش سرود برای «امام زمان»، نفرت عمومی و اجتماعی از نظام ولایت فقیه را با سرودخوانیِ چندصد کودک جبران کند و به زعم خودش تخم وفاداری به ولی فقیه را در ضمیر و ذهن کودکان بکارد.
 
مضمون یک استراتژی از ۴۳ سال پیش
آیا این جملة خمینی در تابستان سال  ۱۳۵۸ دربارة دانشگاه‌ها، مضمون یک استراتژیِ معطوف به مدارس هم نیست؟ او که چند ماه قبلش در پاریس، دانشگاه را «سنگر آزادی و مبارزه علیه شاه» معرفی کرد، در زمان صدارت مطلقة خودش، گفت: «منشأ همة مفاسد، دانشگاه است. هرچه اسلام ضربه دیده است، از دانشگاه‌های فاسد بوده است»!
اگر این حرف‌های خمینی را یک دورخیز برای آخوندیزه کردن تمام ایران ــ به‌خصوص دانشگاه و مدرسه ــ تلقی نکنیم، نمی‌توانیم تبیینی با نزدیک‌ترین ضریب به واقعیت در شناخت آموزش، مدرسه و دانش‌آموز، طی این چهار دهه داشته باشیم. 
 
تمرکز بر بزرگ‌ترین پروژه‌های پروپاگاندی
جدای از این‌که اتاق فکر سیاسی نظام ملایان با زعامت ولی فقیه و میدان‌داری حوزه‌های تشرع آخوندی تا چه میزان موفق شده باشند دانشگاه و مدارس ایران را آخوندیزه کنند، واقعیت‌ها گواهی می‌دهند که حاکمیت آخوندی برای صدور تفکرات ارتجاعی، خرافه‌های جهالت‌‌گستر و پاشیدن تخم نفرت از دگراندیشی در بین مدارس، بیشترین سعایت‌ها و هزینه‌ها را با تمرکز بر بزرگ‌ترین پروژه‌های تبلیغی یا پروپاگاندی کرده‌اند. فقط کافی‌ست دقت شود که آخوندها با زعامت ولی فقیه توانستند پس از سی‌واندی سال، بالاخره عکس‌های اعدام‌ را به کتاب فارسی دبستان ببرند تا تخم مذهبی و الهی بودن اعدام مخالفین نظام را در مغز دانش‌آموزن به‌عنوان یک ترم آموزشی بکارند. چنین است سرمایه‌گذاری بنیادی در پرورش نگرشی ضد هر نوع دگراندیشی با گام به گام لباس مشروعیت مذهبی پوشاندن بر جنایت‌اندیشی.
 
اصل مسألة نظام تحصیلی در ایران چیست؟
مسألة دانش‌آموز و نظام تحصیلی در حاکمیت ولایت فقیه را می‌توان با متغیری از اعدام و ارقام سالانه در موضوعات ترک تحصیل، کودکان کار، کودکان معتاد، کودکان زباله‌گرد،‌ کمبود مدرسه، مهاجرت اجباری والدین و کودکان، کمبود معلم، خصوصی کردن مدارس، چپاول نجومی از خانواده‌ها و...بررسی نمود. 
واقعیت‌های تجربی اما گواهی داده‌اند و می‌دهند که این اعداد و ارقام متغیر، با وجود نظام ولایت فقیه عجین‌اند و تا این رژیم هست، این متغیرها جریان دارند. اما می‌توان با همین متغیرهای گاه حیرت‌انگیز، به ریشه و اصل مسألة دانش‌آموز و نظام تحصیلی در حاکمیت ولایت فقیه پی برد. باید به سرچشمه‌یی رفت تا در آن‌جا بتوان علت و مولد این اعداد و ارقام سالیانه را که سال به سال افزوده می‌شوند و بند نمی‌آیند، دریافت.
 
مفهوم اندک‌سالاری در سیاست‌های داخلی و خارجی
هر پدیده‌یی در این جهان، از کلیتی جامع و هماهنگ در اجزای خود تشکیل شده است. وقتی به این پدیده در دنیای انسانی و اجتماعی با ساختارهای عقیدتی ــ سیاسی برمی‌خوریم، شناخت آن با تأکید بر کلیت جامع و هماهنگش، ضرورت می‌یابد. 
تبلور این اصل را در نظام جمهوری اسلامی ملایان، می‌توان در هماهنگیِ دو رویکرد درونی و بیرونی نشان داد. 
این رژیم در کلیات عقیده و سیاست، نظامی‌ تمامیت‌خواه با شاخص اندک‌سالاری در مدیریت عقیدتی و سیاسی است. از این رو، در سیاست داخلی، هژمونیِ اندک‌گزیدگان خودش را که حوزه‌های آخوندی نمایندگی می‌کنند، پیش می‌برد و به موازات آن در سیاست خارجی، صدور همین هژمونی در قالب تروریسم، گروگان‌گیری، توسعه‌طلبی مذهبی با شاخص مزدورپروی.
هژمونی اندک‌گزین یا اندک‌سالار، هدف نخستین و غایی‌اش، نفی تمامی دگراندیشان است. معکوس آن یعنی همة دگراندیشان، رقیب سیاست اندک‌سالاری هستند؛ پس باید تمام حوزه‌ها و میادین ارتباط انسانی و اجتماعی در کف و ید هژمونی اندک‌سالار آخوندی ــ فقاهتی درآیند تا هیچ رقیب و آلترناتیوی باقی نماند.
 
آموزش و پرورش تطبیقیِ نازیسم و آخوندیسم
در پیش‌برد این سیاست، تشکیلات حزب نازی آلمان، انرژی و هزینة کلانی را صرف آموزش و مدارس می‌کرد تا از همان کودکی، جا بیاندازد که باورها و افکار غیرنازی، دشمنان آلمان هستند و حق حیات ندارند! نازی‌ها حتی محتوای برخی کتاب‌های علمی را هم تغییر دادند تا این باور را در اذهان کودکان و نوجوانان، علمی معرفی کنند! بابت این کار، تمام مواد مربوط به آموزش و پرورش در قانون اساسی را تغییر دادند، هزاران معلم را اخراج کردند و هیچ معلمی بدون مصاحبه و تأیید حزب نازی و تسلیم به ضوابط و قوانین آن، استخدام نمی‌شد. (از کتاب «رایش هیتلر» ، تاریخ برای نوجوانان، انتشارات مازیار، ۱۳۵۹)
در ایران آخوندزده دگراندیشی، تنوع فرهنگی و تنوع باورهای عقیدتی و سیاسی، همواره تهدید بالفعل حیات و موجودیت نظام ولایت فقیه بوده است. به‌همین دلیل هزینه و انرژی را بر دبستان و مدارس متمرکز می‌کند که ریشة دگراندیشی و تنوع باورها را بزند تا هیچ رقیبی برای اندک‌سالاریِ آخوندی رشد و نمو نکند. 
با این حال این پرسش برجسته می‌شود که عوامل مذهب و حجاب چه نقشی در دبستان و مدارس ــ با حتی جامعه ــ دارند که آخوندها با این توسل به این دو عامل، دست به افسارگسیخته‌ترین جنایات می‌زنند؟ آیا هدف، تهذیب و اخلاق‌ و دیانت و سلامت نفس نیست؟ پاسخ واقعی را، هم تاریخ زاهدنمایی و دین‌فروشی داده است و هم چهار دهة گذشته با صدارت مطلق ملایان. تاریخ گواهی داده است که تهذیب، اخلاق، دین و حجاب، حربه‌ها و ترفندهای محافظ نوعی زندگیِ مفتخورانه، استثمارگرانه، برده‌پروری فکری و هژمونی‌خواهانه(برتری‌طلبی) بوده است و بس. چهار دهة گذشته هم گواهی داده است که تمام این‌ ارزش‌ها دست‌آویز استیلاگری مطلق سیاسی و اقتصادی با حداکثر جنایت سیاسی، چپاول اقتصادی و تباه‌سازی اخلاقی بوده است. مشاهده می‌شود که آخوندها تهذیب، اخلاق، دین و حجاب را تبدیل به خدمتگزاران ابزاری و سلیقه‌ییِ حاکمیت‌ هژمونیک مذهبی ــ سیاسی‌شان کرده‌اند. 
 
ترفندها و دسیسه‌ها برای مغزشویی دانش‌آموزان و تسخیر مدارس
اکنون به‌جاست به نمونه‌هایی از سرچشمه‌های فساد آخوندیزه کردن مدارس ایران و علت اعداد و ارقام متغیر و بی‌پایان دربارة ناهنجاری‌های آموزش و تحصیل بپردازیم.
۱ ـ با گماردن آخوند عقیدتی ـ سیاسی زیر چتر وزارت اطلاعات، تربیت جاسوس از میان دانش‌آموزان با هدف گزارش‌گیری از مسائل خانواده و نظرات پدر و مادر و اعضای خانواده دربارة نظام جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد. پرسش از دانش‌آموز که آیا پدر و مادرت به نماز جمعه می‌روند یا نه؟ پرسش از دانش‌آموز که چه کسانی به خانه‌تان رفت‌وآمد دارند؟ پرسش از دانش‌آموز که پدر و مادرت چه کتاب‌هایی می‌خوانند؟
جامعه‌شناسان در این زمینه ابراز کرده‌اند که آخوندها با این شیوه، قصد دارند شخصیتی سه‌گانه را در دانش‌آموزان ایران تربیت کنند: «شخصیتی که در خانه علیه خانواده جاسوسی کند، در مدرسه چاپلوسی ‌کند تا امتیاز تحصیلی بگیرد و در محله و بازی با هم‌کلاسی‌ها، خصلت‌های لمپنی و باج‌گیری را بیاموزد»!
۲ ـ  در کتاب ریاضی دبستان، مسألة با جمع و تفریق و ضرب و تقسیم تعداد شرکت‌کنندگان در مراسم عاشورا طرح می‌شود. در همین نمونه، طرح مسألة ریاضی برای محاسبة تعداد رکعت نمازهای پنج‌گانه صورت می‌گیرد.
[در طرح این مسائل ریاضی، هرگز سؤال طرح نمی‌شود که چه تعداد کودک، ترک تحصیل کرده یا زباله‌گرد شده و یا در کارخانة آجرپزی کار می‌کنند!]
۳ ـ حذف کردن تاریخ واقعی ایران در کتاب‌های درسی و جایگزین کردن تاریخ مورد نظر آخوندها و فعالیت‌های جمهوری اسلامی در این چهار دهه.
۴ ـ حذف نام شاعران و نویسندگان نامی و مستقل ایران از کتاب فارسی ــ مثل صمد بهرنگی، میرزاده عشقی و... ــ و جایگزینی با نویسندگان مورد تأیید حوزة آخوندی و قسم‌خورده به اصل ولایت فقیه.
۵ ـ در راهرو ورودی برخی مدارس، سه ضلع دیوار را با عکس‌های قاسم سلیمانی می‌پوشانند تا دانش‌آموزان بالاجبار از این دهلیز عبور کنند و تحت تأثیر القائات و بمباران تصویری قرار گیرند! 
۶ ـ تشکیل مراسم مبتذل «عفاف» برای دختران دبستانی با حضور چند آخوند با هدف تلقین اندیشه و فاصلة جنسیتی همراه با طرح پرسشی مبتذل با این مضمون از دختران که «در خانه در حضور برادرتان، روسری واجب است یا مستحب؟» و دختران جمعی پاسخ بدهند: «واجب، واجب، واجب»!
۷ ـ گسیل آخوندهای حوزوی به مدارس به‌جای معلمان علوم انسانی و ادبیات با هدف حوزوی نمودن مدارس ایران، قبضه کردن علوم انسانی و قلب کردن این علم با فرهنگ و تعالیم ارتجاع آخوندی. 
[یادآوری: پس از قیام‌های ۸۸ و ۹۶ که دانشجویان و دانش‌آموزان دبیرستانی اصلی‌ترین نیروی این دو قیام بودند، اتاق فکر نظام در جمع‌بندی از این دو قیام، به این نتیجه رسید که یکی از علل قیام‌ها، گسترش آگاهی علوم انسانی و آثار آن در دانشجویان و دانش‌آموزان بوده است. لذا تصمیم به دگرگون کردن مواد و محتوای علوم انسانی با محوریت تفکر حوزوی گرفته شد. این ضرورت را حتی به خطابه‌های امامان ریایی جمعه هم آوردند. در همین دگرگون‌سازی، تعدادی از استادان علوم انسانی دانشگاه‌ها اخراج و نفرات رژیمی جایگزین شدند.] 
۸ ـ یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش کابینة دولت سوگلی ولی فقیه اعلام کرد «در خصوص فرمایشات رهبر انقلاب، محتوای ۲۰۰ عنوان کتاب درسی از پایة اول ابتدایی تا پایة دوازدهم تغییر خواهد کرد. کتاب‌ها امسال زیر چاپ بودند اما در سال آینده اعمال خواهد شد». (سایت خبرگزاری صدا و سیما، ۹ شهریور ۱۴۰۱)
۹ ـ آوردن موضوعات حجاب اجباری و باورهای دینی ــ به‌خصوص در کلاس‌های دختران ــ  و تلفیق نمودن این موضوعات با مباحث درسی با هدف دامن زدن به اندیشة فاسد جنسیتی ــ حتی در روابط دختران با هم ــ! موضوعات و مباحثی که منجر به نمونه‌های بسیاری از بگومگوهای تند میان دانش‌آموزان دختر با معلمان دست‌چین شدة نظام آموزشی و یا ترک تحصیل شده است. «تعداد دختران بازمانده از تحصیل بیش از 3 برابر پسران است». (سایت عصر ایران، ۲۳ مرداد ۱۴۰۱) در برخی از این موارد هم منجر به اخراج دانش‌آموز و متأسفانه در نمونه‌هایی منجر به خودکشی دختران شده است!
۱۰ ــ با خصوصی کردن مدارس و بالا بردن هزینة درس‌خواندن، از یک‌طرف دامنة چپاول و نظام آموزشیِ طبقاتی را گسترش می‌دهند و از طرف دیگر به سیل کودکان ترک تحصیل و کودکان کار می‌افزایند که خود زمینه و میدان چپاول و استثمار این کودکان می‌شود. به این سه نمونه از آخرین گزارشات توجه کنید: 
ــ «طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، ۱۱۴ کشور مورد مطالعه یونیسف قرار گرفته‌اند. کشورهای فلسطین، ترکیه، عراق،‌ گرجستان، سوریه و ارمنستان، به نسبت ایران در شرایط بهتری از نظر آمار کودکان کار قرار دارند». (خبرگزاری ایسنا، ۲۶ خرداد ۱۴۰۱) 
ــ «بر اساس اعلام وزیر آموزش و پرورش حدود ۳ میلیون دانش‌آموز در سال تحصیلی ۱۴۰۰ ترک تحصیل کرده‌اند. با توجه به این‌که در مهر ۱۴۰۱ بیش از ۱۵ میلیون دانش‌آموز ثبت نام کرده‌اند، بیش از ۲۰ درصد دانش‌آموزان یا ترک تحصیل کرده‌اند یا شرایط لازم را برای استفاده از فضای مجازی نداشته‌اند». (سایت عصر ما، ۳۱ تیر ۱۴۰۱)
ــ «معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش وپرورش خراسان رضوی گفت: ۲۲ هزار نفر از دانش‌آموزان دوره ابتدایی استان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ از تحصیل بازمانده‌اند». (سایت باشگاه خبرنگاران جوان، ۳ شهریور ۱۴۰۱)  
[یادآوری: طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، تحصیل از دبستان تا پایان دبیرستان باید رایگان باشد! ظریفی می‌گفت آخوندها آن‌قدر جنایت و استثمار را از حد گذرانده‌اند که اگر همان قانون اساسی دست‌پخت سال ۱۳۵۸ خودشان را پیاده کنند، یک ماه دوام نیاورده و سرنگون خواهند شد!]
 
آموزش و پرورش؛ دنبالة نظام حوزوی
مشاهده می‌شود که هدف از برپا بودن مدرسه، دبیرستان و دانشگاه در وهلة نخست، علم و دانش نیست؛ بلکه میدانی برای جولان دادن اندک‌سالاریِ حوزوی با سمت‌وسوی جاسوس‌پروری، بسیجی‌پروری و ساختن پایگاه و تکیه‌گاه حفظ نظام ملایان است. کافی‌ست به گزینش‌های ویژة بسیجی‌ها، پاسداران و آقازاده‌ها در دانشگاه‌ها توجه شود که با دور زدن ضابطة سواد لازم و عبور از کنکور و با بندوبست و روابط قاچاقی، صورت می‌گیرد.
بدین‌گونه، آموزش و پرورش در نظام ولایت فقیه، دنبالة حوزه‌های آخوندی و شاخه‌یی از ارگان‌های وابسته به ولی فقیه شده است. علاوه بر نمونه‌هایی که در بالا اشاره شد، به آخرین نمونه‌ها دقت کنید: 
ــ «کارشناسان نهاد رهبری در دانشگاه‌ها فعال می‌شوند و برای اجرای سبک زندگی ایرانی اسلامی کمک می‌کنند». (سایت خبربان، ۲۴ شهریور ۱۴۰۱)
ــ «۴۵۰ روحانی در مدارس استان اردبیل مستقر می‌شوند». (سایت خبربان، ۲۴ شهریور ۱۴۰۱) 
 
بزرگ‌ترین چالش همه‌جانبه
بدین‌گونه، واقعیت‌های برشمرده‌شده گواهی صریح می‌دهند که آموزش و پرورش هم هم‌چون تمام عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و صنفی در ایران آخوندزده، سیاسی و وابسته به ایدئولوژی و سیاست نظام حاکم و دنبالة‌ آن است.  این در حالی است که دنیای ارتباطات، گسترة علم و آموزش و آگاهی را از سیطرة انحصاریِ دین‌نمایی و استیلای حوزوی خارج کرده است. 
مشاهده می‌شود که تنفس طبیعی و حیاتی و حتی آموزشی در ایران اشغال‌شده و آخوندزده، بهای سیاسی می‌طلبد. سیاسی نبودن و از کنار این واقعیت‌ها گذشتن و ندیدن، خود، سیاستی است که اتاق فکر نظام با زعامت ولی فقیه قصد داشته و دارد تا با اعمال حداکثر فشار اقتصادی و معیشتی، بر مردم تحمیل کند. آن روی سکة این واقعیت در جبهة مردم ایران این است که تسلیم شدن به این ترفند و دسیسة اتاق فکر نظام آخوندی، آب ریختن به آسیاب آخوندیزه کردن نظام آموزشی و استمرار عمر حاکمیت ولایت فقیه است.  
بنابراین همة واقعیت‌ها در تمامیِ زمینه‌های حیات فردی و اجتماعی تأکید دارند که جنگی سخت و ریشه‌دار میان حاکمیت ولایت فقیه و مخالفان میلیونیِ آخوندیزه کردن ایران در کلیة مدارس، دانشگاه‌ها و خانه‌خانة ایران در جریان است. گسترش مداوم جبهه‌های این جنگ علیه حاکمیت اشغال‌گر، سال به سال دغدغه‌های اتاق فکر نظام را بیشتر و بیشتر کرده است. این دغدغه و بن‌بست به این دلیل تشدید می‌شود که واقعیت‌ها پس از ۴۳ سال گواهی داده‌اند رسوخ ابتذال حوزوی در دانشگاه‌ها و مدارس ایران شکست قاطع خورده است و خارج شدن گسترة علم و آموزش و آگاهی از سیطرة انحصاریِ دین‌نمایی و استیلای حوزوی، بزرگ‌ترین بحران سیاسی و چالش همه‌جانبة بود و نبود را برای کلیت نظام اندک‌سالار ارتجاع فقاهتی رقم زده است. 

سعید عبداللهی
۲۵ شهریور ۱۴۰۱