از آخر تموم شدن از اونور مرگ بیا
عزای باغو نعره زن با وزش برگ بیا
شهرا هنوز لالهییان کوچه پر از نعرهی ساز
بارون هنوز رو شیشهها رد شقایق داره باز
اگه درخت اعدامییه دونهی یک شکوفه باش
وسط این شب عقیم بذر ستارهها بپاش
اسیر قافیه نشو جهان پر از نظم دروغ
گلوی شعرشو نعره زن با استعارهی بلوغ
دستاربند ساحره خون تبار ما نبود
وسط خواب من و تو، پری قصه رو ربود
یه استعاره مونده که وا بشه زنجیر زمین
نذار زمین خالی بشه از پریای نازنین
بپر از این بختک شب برو تو چشمای طلوع
فاصلهها رو خط بزن با میخک گل شروع...