ساعت به ساعت خبر، یعنی گزارش پیوستن بحرانی تازه به قبلیها. خبر یعنی تولد بحران. سرزمین زیر پای نظام ولایی، خانهی اتحاد بحرانها شده است؛ یعنی هیچچیزی سر جای خودش نیست.
کارگزار نظام ولایی دست روی هر موضوعی میگذارد، وضعیت آن موضوع درست مثل سرنوشت «ای. تی» در فیلمی از استیون اسپیلبرگ میشود. «ای. تی» موجودی عجیبالخلقه بود که هر بار آب به آن میخورد، مدام تکثیر میشد. این تکثیر بلای جان ساکنان شهر شد. درب هر خانهیی که باز میشد، سویهیی از «ای. تی» از در میرفت تو.
«ای. تی« در مملکت تحت سلطهی ملایان، همان «بحران»های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است که مدام بچه میکنند. اگر این «ای. تی»های نظام نباشند، اصلاً وجود نظام ولایت فقیه از حیز انتفاع خارج است. این بحرانسازیها چرخهی روزمرههای نظام شدهاند.
پروژههای بحرانزاییِ نظام ولایی مثل اتاقهای تودرتو هستند؛ از مسمومسازی دانشآموزان به شتاب دادن جریان اعدام؛ از حجاب اجباری به پدیدهی جدید معلمان پرورشی؛ از بحران مسکن به بحرانی کردن بازار آرد. ساعت به ساعت خبر، گزارش پیوستن بحرانی به بحرانهای تلنبارشدهی قبلیست.
خانهی زاد و ولد این بحرانها کجاست؟ خانهاش درون نظام ولایت است و علتاش، مقاومت بیپایان نسلهایی که نظام را آسیمه کردهاند. نظام، بحران ریزش از درون بر اثر مقاومت در بیرون دارد. این مقاومتها از بیرون و این ریزشها از درون، آن ظرفیت نیروی سرکوبگر دهههای پیشین را از نظام گرفتهاند. نظام دیگر معلم را هم باید از حوزههای نانخور خودش بیاورد. ۳۰۰ هزار کمبود معلم یعنی چه؟ یکعمر تاختوتاز ایدئولوژی حوزوی و دایرهی عقیدتی با افکار قرون وسطایی، شده است مکافات و مجازات اتودینامیکاش!
اینها از نتایج سحر نظام نیستند؛ سحر نظام خیلی وقت است تمام شده است. اینها چیدمانهای لبهی بام غروب نظاماند. آخر وقتی نسلهای قیامی تصمیم گرفتهاند ضحاک را نه در دماوند، که به زیر خاک بکشند، وقتی زندانها لبالب میشوند و زندانی سیاسی از هدف و آرماناش پاپس نمیکشد، وقتی زنان ایران دیگر تسلیم زنستیزی نمیشوند، اتحاد بحرانهایی که اسم بردیم، به بحران سرکوب میپیوندند.
اینها هزینههاییاند که روی دست نظام ولایی ماندهاند. پرداخت تمامعیارشان یعنی توسل به سرکوب مطلق؛ در حالی که همین امر هم هماکنون یکی از بحرانهای سنگین نظام شده است. «ای. تی»های نظام که زمانی همهجا را قرق کرده بودند، حالا وبال گردن ولی فقیه و کل باندهای متخاصماش شدهاند. پشت نظام، پلهای خرابشده و پیش نظام، پرتگاه. عجالتاً در این جزیره با اسیرکشی، ارتزاق میکند.
هوشیاریِ قیامآفرینانی که با مقاومت و پایداری، دیو را به جزیرهی ناگزیر اتحاد بحرانهایش بر لبهی پرتگاه کشانده، ادامهی این شرایط سرنوشتساز را هم با هوشیاری بیشتر تا مقصد مطالبات حداکثریِ قیام هشت ماه گذشته رقم خواهد زد.