گفتمان «برابری زن و مرد» یا «برابری جنسیتی»، چالشیست که در چهار دههی گذشته، در ایران تحت سلطهی حاکمیت ولایی ــ آخوندی، بسا بیش از دیگر کشورهای جهان مطرح بوده است. نابرابری یا سرکوب جنسیتی، هنوز بهعنوان یک بحران حیاتی برای زنان ایران جریان دارد.
علی خامنهای ولی فقیه ارتجاع حاکم بر ایران، روز ۶ دی ۱۴۰۲ در سخنانی خطاب به زنان حاضر در جلسهیی با وی، از «غلط بودن برابری جنسیتی» و «درست بودن عدالت جنسیتی» گفت! منظور خامنهای از هوا کردن فیل «عدالت جنسیتی» چیست؟
از هر آشنا به مبانی اصل «برابری زن و مرد» و تاریخ مبارزات زنان، پرسیده شود که منظوراز «برابری» چیست، خواهد گفت هدف، تساوی در امور حقوق مدنی، خانوادگی، صنفی، شغلی، دستمزد مابهازاء کار برابر، انتخاب شدن و انتخاب کردن، ورزش، آموزش، مسافرت، ازدواج، طلاق، اختیار برابر در تعیین سرنوشت خود، اختیار در تعیین نوع پوشش، تحصیل مناسب علمی، قضایی، مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تخصصی است.
سدههاست که زنان جهان برای تحصیل این حقوق انسانی، علیه نابرابری و استثمار مضاعف، مبارزه کردهاند و میکنند. منشور بینالملل حقوق بشر که در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸ تصویب شد، تساوی زن و مرد را در تمام موضوعات فوق، ضرورت نگاهبانی از هویت انسانی توصیف نموده است.
همهی اینها حقوق مادی و ملموس و نیازهای ضروری نوع انسان ــ چه زن، چه مرد ــ در زندگی خصوصی و خانوادگی و اجتماعی هستند. خامنهای اما هیچ اشارهیی به این حقوق ملموس و ضروری و مادی در امر برابری نمیکند و برابری را فقط در «کرامت و ارزشهای انسانی» تعبیر میکند.
حالا «کرامت» و «ارزشهای انسانی» چیستاند، بستگی به تعبیری دارد که هر ایدئولوژی یا حکمران یا صاحب منافع و قدرت، آن را تبیین میکند. ایدئولوژی و فقه آخوندی، ارجحیت «کرامت» و «ارزش» را در مورد زنان خانهداری، فرزندآوری، شوهرداری و چادر و مقنعه میداند و در سیاست جاری اجتماعی، پذیرش مشروط بودن اختیار تعیین سرنوشت خویش توسط مرد یا حاکم و رضایت دادن به «عدالت جنسیتی» بهمثابه استثمار از منظر حاکم مسلمان فقاهتی!
اوج تعفن دیدگاه استثماری آخوندی ــ ولایی، در بیان «عدالت جنسیتی» آشکار میشود. این دیدگاه جنسیتی، تفاوتهای طبیعیِ فیزیکی را شاخص تعیین میزان حقوق اجتماعی و صنفیِ زن و مرد قرار میدهد. خامنهای جرأت نمیکند عمق این دیدگاه درندهخو و نگرش استثماری به زن را باصراحت، شرح و تفصیل دهد. جوهر این دیدگاه این است که حقوق و عدالت باید بر اساس نوع جنسیت تعیین واعمال شود، نه بر اساس ذات مشترک انسانی و تأمین حقوق مساوی در حیات اجتماعی. یادآوری میشود که رفسنجانی باصراحت گفته بود «مغز زنان کوچکتر از مغز مردان است»! همین تعبیر ابلهانه را به تعبیر «عدالت جنسیتی» تعمیم دهید تا قابل تصور شود که در مغز خامنهای و ساختار نظام ولایی ــ آخوندی، چه لجنزاری در مورد زنان جریان دارد و جهنمی که اینان علیه زنان ایران درست کردهاند، با کدام ایدئولوژی و نگرش و تعبیری، به سیاست جاریِ سرکوب و قتل زنان تبدیل شده است.
خامنهای مأیوسانه تلاش میکند با عبارتآفرینیِ مبتذل، حقوق زن و مرد را مشروط به نوع جنسیت کند تا باصراحت نگوید که هرگز اعتقاد به ذات برابر و انسانیِ زن و مرد ندارد. البته خلیفهی ارتجاع باصراحت تمام، افسارگسیختهترین درندهخویی و سرکوب علیه زنان را در ساختار سیاسیِ نظام سلطهگر و اشغالگر آخوندی، مباح میداند و در حال اجرای آن است.
خامنهای گرفتار چالش عبور تئوریک و تجربیِ زن ایرانی از تعفن دیدگاه ولایی ــ آخوندی است. چالشی که قدرت معنوی، پتانسیل تاریخی و توان رهبری زنان را به اصلیترین نیروی بالفعل برچیدن بساط زنستیزیِ حاکمیت ولایت فقیهی، بالغ و اجرایی نموده است.
۷ دی ۱۴۰۲