[مرحله دوم انتخابات پایان یافت. بهحمدالله مردم «حماسه» آفریدند. (وزیر کشور دولت سوگلی ولی فقیه)
اعلام رسمی میزان شرکت در انتخابات: در تهران بین ۳ تا ۴ درصد. / در کل کشور ۸ درصد! ]
واژهها بر زبان و بر قلم نظامهای توتالیتاریستی مثل برگهای خزاناند. توفان زهرناک ادبیات تمامیتخواهی، پاروی قتل عام واژهها و مفاهیمشان است. ارزشها در این نظامها سیر سقوط از مرجع حرمتهایشان تا ابتذال بیهویتی را طی میکنند. «ابتذال» در فرهنگ، در سیاست، در تبلیغات و در گفتار واعظان نظامهای تمامیتخواه، همواره خروجیِ جنایت داشته است.
توتالیتاریسم یا تمامیتخواهی همواره فراتر از فاشیسم، عمل و تبلیغ میکند. فاشیسم معمولاً به نابودیِ جسم و فیزیک مخالفانش بسنده میکند، ولی توتالیتاریسم علاوه بر نابودی جسم، تسخیر مغز، قلب، عاطفه، روان و ارزشهای مخاطبان و مخالفان را هدف نابودی و تلاطم میگیرد. ابزار این هدفگیری، واژهها و ارزشها هستند؛ چرا که آدمی، جهان تفکر و ارتباطات خود را با واژهها سامان میبخشد و زندگی و مناسبات اجتماعیاش را با ارزشها.
چنین است شالودهی دستگاه تبلیغاتیِ نظام توتالیتر. برای تحقق این منظور و هدف، «تبلیغات» در ساختارهای توتالیتاریستی از مهمترین و گستردهترین رکنهای حاکمیت است. در چنین هدفی از تبلیغات، واژهها و مفاهیمشان وارونه و قلب میشوند. در ادبیات سیاسیِ حاکمیت ــ چه رادیو و تلویزیون، چه کارگزاران و مطبوعات ــ مفهوم قلبشده و دروغین واژهها در خدمت مشروعیت دادن به سرکوب و جنایت، سپس مخدوش کردن میلیونیِ اذهان پیرامون واقعیت و بعد گستردن فضای ارعاب است. بدینگونه، تبلیغات و ادبیات نظام تمامیتخواه، هیچ جایی برای شعور و تفکر مخاطبان قائل نمیشود.
با لوث شدن ارزشها و واژهها و مفاهیمشان، ابتذال، لباس رسمی و قانونی میپوشد و به نابودی اخلاق، کشتن شرم و تعدی به حرمتهای فردی و اجتماعی همت میگمارد. خمینی را از این منظر مرور کنید. تمام واژههای حامل ارزشهای انسانی، تاریخی، مبارزاتی و فرهنگی را لجنمال کرد؛ واژههایی مثل ایثار، انقلاب، آزادی، شهید. همینطور واژههای حامل باورها و اعتقادات اقشار میلیونی مردم مثل خدا، اسلام، دین و مذهب را به فرهنگ مبتذل دجالصفتی آلود و وارثانش هم این ابتذال مهوع را ادامه داده و تکمیل کردند.
وقتی شرکت ۳ تا ۴ درصد مردم تهران و ۸ درصد کل ایران در نمایش انتخابات ۲۱ اردیبهشت، «حماسه» توصیف میشود، هیچ تفاوتی با قتل جنایتکارانهی یک انسان ندارد. وزیر کشور دولت جلادان، نخست شرافت و اخلاق را در ضمیر و روان خود سر بریده و خونشان را آشامیده و سپس میتواند چنین توصیفی را بیان کند.
در تمام جنایات حاکمیت آخوندی از خمینی تا خامنهای و پاسداران و کارگزاران نظام، قلب واژهها و مفاهیم در خدمت ارتکاب جنایت بوده است. مبتذل کردن پیاپیِ ارزشهای اعتقادی و فردی و اجتماعی در عمر این حکومت، از مصدر جنایت علیه واژهها آغاز شده است.
ولع جنایات همهجانبهی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، صنفی و حقوقی و قضایی در حاکمیت ولایت فقیه، آبشخور تجاوز به حریم واژهها و ارزشها داشته است و دارد.
وقتی ستونهای نگاهدارندهی تفکر و فرهنگ و ارتباطات [واژهها و مفاهیم] و نمادها و برجهای حافظ و نگاهبان مناسبات انسانی و اجتماعی[اخلاق و ارزشها] فروپاشانده میشوند، از ویرانههایشان خمینی، حاکمیت آخوندی، پاسداران ولایی و ولی فقیه سر برمیآورند و خود از این مزبله و ویرانه تغذیه میکنند.
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳