«نمیتوان کتمان کرد که مستبدان و ظالمان هر دوره از تاریخ پندها و دستورهای مفیدی در «امیر»[کتاب شهریار] یافتهاند. صورت اسامی خوانندگان شایق این کتاب بسیار جالب است.
امپراطور شارل پنجم و کاترین دومدیچی این اثر را بسیار تحسین میکردند.
الیور کرامول یک نسخه از آن را بهدست آورد و اصولش را در راه تقویت حکومت مشترکالمنافع بریتانیا بهکار برد.
هانری سوم و هانری چهارم پادشاهان فرانسه هنگامی که مقتول شدند نسخهیی از این کتاب را همراه داشتند.
این کتاب به شاهزاده فردریک کبیر در پرداختن سیاست پروس کمک فراوانی کرد.
لوئی چهاردهم از این کتاب چون بهترین شبکلاهش استفاده میکرد.
یک نسخهی کتاب که پر از یادداشت و اظهار نظر بود در کالسکهی ناپلئون بناپارت هنگامی که در واترلو بود بهدست آمد. نظریات ناپلئون سوم دربارهی حکومت، کلاً از این کتاب اقتباس شده.
بیسمارک شاگرد وفادار مکتب ماکیاولی بود.
آدولف هیتلر بهقول خودش کتاب «امیر»(شهریار) را همیشه کنار بستر خود نگه میداشته تا همیشه منبع الهامات وی قرار گیرد.
بنیتو موسولینی میگوید: «بهعقیدهی من کتاب امیر ماکیاولی عالیترین راهنما برای هر سیاستمداری است. مکتب وی هنوز زنده است زیرا طی چهارصد سال هیچ تغییر ژرفی در اذهان آدمیان و یا در کردار ملتها روی نداده است».
تحلیلکنندهگان موشکاف وقایع تاریخی آشکار کردهاند که جبارانی چون هیتلر و موسولینی به این سبب دچار سرنوشت شوم خود گردیدند که یا به پارهیی از اصول اساسی ماکیاولی توجهی نکردند یا آنها را بهغلط تفسیر کردند.»
(رابرت بی. داونز، کتابهایی که دنیا را تغییر دادند، صص ۲۶ و ۲۷)