یادداشت‌ از کتاب:
نقش روشنفکر (۸)
نوشته: ادوارد سعید
برگردان: دکتر حمید عضدانلو
انتشارات آموزش 
چاپ اول، ۱۳۷۷
۱۷۵ صفحه
......................
یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی ــ آذر ۱۴۰۲

 
خدایان همواره ناکام

ــ قهرمان‌پرستی، و حتا اندیشه‌ی قهرمانی، وقتی در مورد بیشتر رهبران سیاسی به‌کار می‌رود، همیشه دلسرد‌کننده است.  ص ۱۵۶

ــ تأکید من بر همه‌ی آن‌چه که در این خطابه‌ها  نوشته و اهمیت آن‌ها را به روشنفکر گوشزد کرده‌ام، درگیری و تعهدی عاشقانه، خطرپذیری، افشا، پای‌بندی به اصول، آسیب‌پذیری در مناظره‌ها و درگیری با اهداف دنیوی است.  ص ۱۵۸

ــ روشنفکر، بنا بر ماهیتش در روند زمان به سوی حوزه‌ی سیاست، چرخش می‌کند. برخی از دلایل این چرخش به این قرارند که برخلاف قلمروهای دانشگاهی و آزمایشگاهی، دست‌مایه‌ی حوزه‌ی سیاست ملاحظات قدرت و خواسته‌های مشخصی است که کل یک جامعه یا ملت را به حرکت درمی‌آورد، که بنا به گفته‌ی مارکس، روشنفکر را به‌طور نسبی از تعبیر و تفسیر پرسش‌های ناپیوسته به پرداختن به مسائل بسیار مهم‌تر تغییرات و دگرگونی اجتماعی می‌کشاند.  ص ۱۵۸

ــ همان لحظه‌یی که مقاله یا رساله‌یی را در جامعه‌یی منتشر کردید، به حیات سیاسی آن جامعه وارد شده‌اید؛ بنابراین اگر نمی‌خواهید موجودی سیاسی باشید، نه بنویسید و نه سخنرانی کنید.  ص ۱۵۹

ــ تمام نظام‌های گفتمانی، از مکتب به‌اصطلاح عمل‌گرای پایان ایدئولوژی گرفته تا وارثان فانی و زودگذر چند سال اخیر آن، یعنی مکتب پایان تاریخ، از کمونیسم‌ستیزی مایه گرفته بودند. به‌دور از دفاعی منفعل از آزادی، کمونیسم‌ستیزی متشکل در ایالات متحده، به حمایت پنهان و تهاجمی CIA از گروه‌هایی انجامید که آن‌طور که باید و شاید غیر استثنایی نبودند.  ص ۱۶۱

ــ نقش روشنفکر ــ جریانی که او نماینده‌اش است و چگونگیِ ارائه دادن ایده‌هایش به مخاطبین ــ همواره باید جزء زنده‌یی از تجربیاتٍ در جریان حرکت جامعه و به آن پیوسته باشد. این معنا درباره‌ی فقرا، محرومین، خاموشان، افراد فاقد نماینده، ناتوانان و بی‌قدرتان، مصداق پیدا می‌کند.  ص ۱۶۲

ــ آن‌چه را که روشنفکر گیتی‌باور نمی‌پذیرد و آن را تجاوز ناخوشایند یک قلمرو به قلمرو دیگر می‌پندارد، زمانی است که نظامی به تمام معنی جزم‌اندیش، به جای فرایند بده و بستان و تبادل نظر حیاتی می‌نشیند، که در آن نظام، یک‌طرف معصومانه نیک و طرف دیگر، بی‌کم‌وکاست، شرور و شیطانی تلقی شود. سیاست به تعصبی دینی تبدیل می‌شود که ثمره‌اش تصفیه‌های قومی، قتل عام توده‌ها و کشاکش پایان‌ناپذیری است که ژرف‌اندیشی درباره‌ی آن‌ها، ابعادی هراسناک پیدا می‌کند.  صص ۱۶۲ و ۱۶۳

ــ  در جایی که فرهنگ‌ها مورد نظرند، باور یک‌سویه به‌شدت اشکال‌برانگیز است؛ زیرا اکثر فرهنگ‌ها جعبه‌های کوچک غیر قابل نفوذ همگن نیستند، که همگی یا خوب باشند یا بد. اما اگر چشمتان ناظر به ولی‌نعمت خود باشد، فقط می‌توانید به‌مثابه یک مرید یا دستیار، و نه چونان یک روشنفکر، بیندیشید. در پس ذهن شما فقط اندیشه‌ی خشنود کردن جای دارد.  ص ۱۶۹

ــ روشنفکر راستین، یک گیتی‌باور است.  ص ۱۶۹

ــ خدایانی که همواره ناکامیابند، مآلاً از روشنفکر یقینی نامشروط و دیدگاهی کلی و یک‌پارچه از واقعیت را طلب می‌کنند، که فقط پیروان یا دشمنان را تشخیص دهد.  ص ۱۷۹

ــ نظام اخلاقی و اصول اخلاقی روشنفکر نباید از نوعی جعبه ابزار مهرشده تشکیل شده باشد که یک‌سویه می‌گذرد و عمل می‌کند، و موتوری آن را تقویت می‌کند که فقط یک تک منبع سوخت دارد. روشنفکر باید به سیر و سلوک بپردازد، باید فضایی در اختیار داشته باشد که در آن بایستد و به آمریت پاسخ دهد، زیرا اطاعت بی‌چون و چرا، در دنیای امروز، یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای یک زندگی روشنفکرانه‌ی اثربخش و اخلاقی به‌شمار می‌آید.  ص ۱۷۰

ــ مدام به خود یادآور شوید که به‌عنوان روشنفکر، فردی هستید که در بالاترین حد توان خود می‌توانید مابین بیان فعال حقیقت و تن سپردن منفعل به یک ولی‌نعمت یا آمریت، برای رهبری‌تان، از حق انتخاب برخوردار باشید. در برابر روشنفکر گیتی‌باور، آن خدایان همواره ناکامیابند.  ص ۱۷۱

پایان